مرکز پژوهش‌های تاریخ شفاهی ایران

توفیق شهرداری در احقاق حقوق و حراست از اموال مردم است

حسن درخشنده پور، متولد 1320 در اصفهان است. در
دبیرستان سعدی تحصیل کرده و در سال 1343 در رشته راه
و ساختمان از دانشکدۀ فنی تهران فارغ‌التحصیل شده است.
بعد از دو شغل موقت کوتاه در پست معاونت فنی در دفتر فنی
استانداری اصفهان مشغول به کار و بعد از انقلاب با حکم
استاندار وقت ب هعنوان مشاور عمرانی استاندار منصوب شده
است. درخشنده‌پور مدتی نیز مدیریت آب و فاضلاب استان
را برعهده داشته تا اینکه در سال 1360 ، بعدازاینکه شهردار
اصفهان استعفا کرد، بنابه درخواست مسئولین استان، مسئولیت
شهرداری اصفهان را پذیرفت. در ادامه، گف توگو با این کلیددار
شهر اصفهان در سا لهای 1360 تا 1362 و تجربیات او در
مدیریت کلا نشهر اصفهان را دنبال کنید تا از حال و هوای شهر
در آغازین سال‌های انقلاب بیشتر آگاه شویم.
شرایط حاکم بر شهرداری اصفهان در دوران ابتدایی
انقلاب چگونه بود؟
شرایط خیلی خاص بود و مشکلات زیاد و البته طبیعی هم
بود. روزی بود که در اصفهان 300 شهید آوردند و اصلاً جا برای
دفن آن‌ها نداشتیم، چون هیچ چیز پیش بینی نشده بود،
ولی من پذیرفته بودم و عدۀ دیگری هم با من همراه بودند
که کار انجام دهیم. قوانین زمان طاغوت هنوز برقرار بود و
ما مشکل داشتیم که چگونه کارها را تطبیق دهیم. مثلاً ما
می خواستیم خیابا نکشی کنیم. این مسئله برایمان وجود
داشت که با خانه و زندگی مردم چه بکنیم که اسلامی و شرعی
باشد. واقعیت امر این بود که باید این کارها انجام م یشد. در
طرف دیگر لطم های بود که به مردم وارد می شد. قانون هم
وجود داشت و باید طبق آن عمل می شد وگرنه هر جومرج وبی‌نظمی پیش می‌آمد. شرایط بسیار سخت بود و حواس همه به جنگ بود و اصلاً بحث کارهای عمرانی مطرح نبود.
یک سری طرح از پیش از انقلاب وجود داشت که باید تعیین
تکلیف می شد؛ طر حهایی که پول هنگفتی برده بود و بعضاً
هم فرمایشی بودند.
چه شد که شهردار اصفهان شدید؟
شرایط بسیار سخت بود و هرکس این سمت را م یپذیرفت کار
سختی در پیش داشت، ولی من سختی را پذیرفته بودم. من
14 سال قبل از انقلاب در رشتۀ خودم در استانداری کار کرده
بودم و طی این سا لها از پل و راه و جاده کلیاتی م یدانستم.
در آن سال‌ها هر کار که از دستمان برمی‌آمد انجام داده بودیم
و بعد در آب و فاضلاب توفیقاتی به دست آوردم و همین ها

1


 

سبب شد استاندار وقت از من برای تصدی پست شهرداری
درخواست کند. البته من ابتدا مایل به این کار نبودم، چون
در آب و فاضلاب کار بسیار بود و اگر رسیدگی نمی‌شد، مشکلات
زیادی به بار می‌آمد. بعد از استعفای شهردار وقت کسی
حاضر به پذیرفتن حکم شهردار نبود و درواقع من ب هعنوان
یک تکلیف این سمت را پذیرفتم، چون بالاخره یک نفر باید
جوابگوی مردم می‌بود.
عمده ترین دغدغه‌هایی که به‌عنوان شهردار اصفهان
داشتید چه بود و چه اقدامات اولیه‌ای انجام دادید؟
مهمترین دغدغه‌ام این بود که وقتی می‌گویند جمهوری
اسلامی ایران، همۀ کارها باید اسلامی باشد. فکر می‌کردم
نمی‌شود خانۀ مردم را با یک‌دهم قیمت خراب کرد و طرحی را
ایجاد کرد. ا گر بخواهیم اسلامی عمل کنیم حتماً باید حق همه
داده شود و طرح‌ها هم ضرورت دارد. این ها برای من دغدغه
بود. البته همین الآن هم با قوانین اسلامی فاصله داریم، ولی
دلمان خوش است که قوانین مصوب مجلس هستند. در آن
سال‌ها قوانین هنوز اصلاح نشده بود و نگرانی وجود داشت.
تعداد زیاد شهدا هم بودند که ما باید برای دفن آن‌ها فکر
می‌کردیم که در نهایت منجر به ساخت گلستان شهدا شد.
مهمترین مسائلی که آن موقع شهرداری دنبال می‌کرد چه
بود؟
به دلیل شرایطی که عرض کردم، شهرداری نمی‌توانست
برنامه‌ریزی آنچنانی برای کارهایش داشته باشد و بیشتر به
این فکر می‌کردیم که بتوانیم مسائل روزمره‌ای که بر عهدۀ
شهرداری بود انجام دهیم. حتی شب‌ها اجازه نداشتیم چراغ
روشن کنیم و باید با یک شمع روی میز کار می‌کردیم. در چنین
شرایطی اصلاً ذهن آدم کار نمی‌کند که بخواهیم برنامه‌ریزی
مهمی داشته باشیم و بیشتر به مسائل جاری می‌پرداختیم.
بیشتر به فکر جنگ و رف ع و رجوع مسائل مربوط به آن بودیم؛
با وجود این کارهای عمرانی که از قبل برنامه ریزی شده بود
در حال انجام بود.
چه چالش‌هایی بر سر مدیریت در شهرداری وجود داشت؟
یکی از چالش‌ها تعداد زیاد شهدای جنگ بود. ما باید برای
این‌ها فکر قبر بودیم و بعضاً برخلاف قانون و شرع خانه های
مردم را برای گورستان خراب می‌کردند. خیلی از این اقدامات
بدون اطلاع من و بدون اجازۀ رسمی مقامات انجام می شد و
ما را در عمل انجام شده قرار می‌دادند. آن موقع موضوع مهم
این بود که مردم نسبت به انقلاب بدبین نشوند و همه چیز را

2


 

اسلامي ببينند. سطل‌هاي زباله هم براي مردم مشکل‌ساز بود و نارضايتي‌هاي زيادي در بر داشت. بحث جمع‌آوري زباله را با نگراني و دلواپسي زياد شروع کرديم و الحمدالله جواب داد و بعد نه‌تنها در اصفهان، بلکه شهرهاي ديگر انجام دادند.

  به نظر شما امروز براي ارتقاي جايگاه ملي و بينالمللي اصفهان چه اقداماتي ميتوان انجام داد؟

احترام به قوانين بين‌المللي. حضرت علي(ع) مي‌فرمايند قرارت را با دشمنت محترم بشمار، چون روزي به سر خواهد آمد. اگر چيزي را امضا کردي، ديگر زير آن نزن. پيامبر خداوند طبق قراردادي که داشتند به مشرکين احترام مي‌گذارند و حج را برگزار نمي‌کنند. اگر منافعمان هم به خطر مي‌افتد، بايد به قرارداد پايبند باشيم.

  مهمترين چالشهاي شهر و شهرداري اصفهان
 در حال حاضر چيست؟

شهرداري به‌سوي هوشمند شدن گام برمي‌دارد و به نظرم اين موفقيت بزرگي بوده است. براي کم کردن معضل ترافيک خطوط بي‌آر‌تي راه‌اندازي شده که راهکار خوبي بوده است. شهرداري نه‌تنها خطوط مجزا براي آن در نظر گرفته، بلکه از امکانات اداره‌هاي ديگر هم استفاده کرده و سعي در هوشمندسازي مديريت آن دارد. من اين موارد را که مي‌بينم و مي‌گويم اگر چالشي هم هست، شهرداري به فکر چاره براي آن است. يا همين پارکينگ‌هايي که در خيابان‌هاي مختلف براي راحتي مردم ايجاد مي‌شود اميدوارکننده است و اين‌ها اقدامات مثبتي بوده که انجام‌ شده است. به‌عنوان يک چالش بزرگ از نحوة پاسخ‌گويي به مردم و راه انداختن کار مردم در شهرداري گله دارم. از کساني که خودشان يک روز جايگاهي در شهرداري داشته‌اند شنيده‌ام که براي انجام يک کار ساده بايد ماه‌ها در شهرداري رفت‌وآمد کنند. اين چالش بزرگي براي شهرداري و مردم است. الان عوامل شهرداري نمي‌توانند بهانه‌اي داشته باشند، چون با توجه به امکانات و علم روز مي‌توانند به‌سادگي مشکلات را برطرف کنند.

  يکي از دغدغههايي که همواره مديريت شهري دارد مشارکت مردم است. چه راهکاري براي ارتقا ي  مشارکت مردم در مديريت شهري وجود دارد؟

دليل اينکه در کشورهاي آمريکايي و اروپايي مردم مشارکت مي‌کنند و مالياتشان را به‌موقع پرداخت مي‌کنند اين است که  اثر آن را به‌وضوح در جامعه مي‌بينند. يکي از علل کم بودن مشارکت مردم در جامعة ما اين است که شايد آن طور که بايدوشايد ازآنچه مايه مي‌گذارند برخوردار نمي‌شوند، چه اينکه به‌عنوان ماليات و عوارض پولي بدهند، چه اينکه وقتي بگذارند و در صفي بروند و رأيي بدهند. اگر مردم حرکتي از مديران و مسئولين ببينند، دليل ندارد سرد شوند. مردم به‌خوبي قبول کرده‌اند که مملکت مال آن‌هاست؛ کما اينکه نه‌تنها در دفاع مقدس مايه گذاشتند، بلکه امروز نيز در بحث دفاع از حرم کم نگذاشتند. پس اگر مردم بازتاب عمل خود را ‌ببينند، دليلي بر عدم مشارکت وجود ندارد.

3


 

تجربه شهر

  چه مشکلاتي بر سر راه توسعة شهر اصفهان وجود دارد؟ چه چيزهايي وجود دارد که بايد در مسير توسعه به آن توجه کرد؟

خصوصيت اصفهان باستاني بودنش است. در چند مقطع پايتخت بودن و برخورداري از وجود علماي بزرگ خصوصياتي را به اصفهان بخشيده است که بايد به آن توجه کرد. مسلم است آنچه مربوط به تاريخ و قدمت و ديانت و مذهبي بودن مردم اصفهان است حتماً بايد لحاظ شود. اصفهان آدم‌هاي بزرگي داشته که فرهنگ آن‌ها بايد حفظ شود. همين ساختمان جهان‌نما که در دورة معاصر شکل ‌گرفته، وجود خودش که مسئله و دغدغه و غصه است، اگر يونسکو تهديد نکرده بود، طبقات بالايي آن خراب نمي‌شد. چرا بايد در شهري مانند اصفهان اين اتفاق بيفتد؟ شهرداري بايد خيلي مراقب اين مسائل باشد. براي همة اقدامات عمراني شهر بايد يک اتاق فکري وجود داشته باشد تا جلوي انجام کارهاي نادرست را بگيرد. آيا ما که در مملکت اسلامي زندگي مي‌کنيم نبايد در قبال تعهداتي که به جامعة بين‌الملل يا سازمان يونسکو داريم پايبند باشيم و به امضايي که داده‌ايم وفادار بمانيم؟ آيا يونسکو بايد وظايف ما را در قبال يک شهر تاريخي و باستاني يادآور شود؟ اين‌ها بر سر راه شهرداري چالش است و حتي بر گردشگري هم اثر منفي مي‌گذارد.

  يکي از دغدغههاي مديريت شهري انتقال دانش به نسلهاي بعد است. اين انتقال دانش بايد به چه صورت انجام پذيرد و چه راهکاري براي آن وجود دارد؟

بايد هرکدام از مديران و شهرداران سابق طي جلساتي با مسئولين فعلي از تجربيات خودشان بگويند. در جلسات گفت‌وشنود شود، نه اينکه يک نفر بيايد صحبت کند که ما اين کارها را کرديم و برود. در گذشته براي انجام بسياري از اين کارها امکانات وجود نداشت و امروز اگر کسي بخواهد کار کند بهتر از آن زمان مي‌تواند، چون وجود قانون و مقررات و نبود جنگ راه را بازکرده است.

4


 

تجربه شهر

  شما اين ادعا را داريد که تلاش کرده ايد حقالناس را در آن زمان رعايت کنيد. فکر ميکنيد اين ديدگاه که يک ديدگاه متعالي است، در اين چهار دهه چقدر در شهرداري اصفهان محقق شده است؟

پاي حرف مردم که بنشيني نظر ديگري دارند، ولي نمي‌شود يک‌طرفه قضاوت کرد و بايد صحبت شهرداري را هم شنيد. بايد پرسيد و بعد قضاوت کرد که قانون و مقررات چه مي‌گويند و چه بخشنامه‌هايي وجود دارند. ضمن اينکه من خودم مسئله‌اي که با شهرداري داشتم طول کشيد تا حل شد، هرچند بازهم از شهرداري منطقه تشکر مي‌کنم که کمک کردند تا مشکل حل شود. مردم ناراضي هستند، ولي بايد ديد قوانين و مقررات از کجا مي‌آيد، چون آن کارمندي که پشت ميز نشسته است کاري نمي‌تواند بکند. نبايد همه‌چيز را به ‌حساب شهرداري گذاشت و اين را بايد بدانيم به‌صورت کلي مشکلات وجود دارد.

  اگر چه امکان و ابزاري در دورة خدمت شما وجود داشت شما عملکرد بهتري داشتيد؟

 اگر پول و اعتبار در اختيار شهرداري بيشتر بودو مقرراتي اصلاح مي شد شرايط بهتري داشتيم. اگر مقررات درست وجود داشت، مي‌توانستيم حق مردم را بدهيم و يک خيابان و يک ميدان ايجاد کنيم.

5


 

  چه ويژگي مثبتي در دوران گذشته در مجموعة شهرداري وجود داشته که الان از بين رفته است؟

افرادي به‌عنوان معتمدين محلي بودند که مردم به حرف آن‌ها احترام مي‌گذاشتند. خيلي از مسائلي که با مردم داشتيم از طريق همين بزرگان حل مي‌شد، براي برخي چيزها مي‌گفتم برويد ببينيد فلان آيت‌الله چه مي‌گويد .من حرف او را قبول دارم و مردم هم راضي مي‌شدند.

  تعاملات شما در شهرداري با ساير سازمانها و نهادها چگونه بود؟

من از ادارة آب و فاضلاب آمده بودم و حرف اين‌ها را مي‌فهميدم. کميسيوني تشکيل داده بوديم که هرکدام از اداره‌جات آب و برق و مخابرات که مي‌خواستند کاري انجام دهند و زمين را بکَنند با شهرداري مشورت مي‌کردند.

اول انقلاب اين‌گونه بود که يک عده‌اي بر اساس برداشت خودشان، حتي حکم اعدام برخي افراد را صادر مي‌کردند، ولي ما اين‌گونه نبوديم و اين را متوجه شده بوديم که فقيه حق رسيدگي به اموال مردم را دارد و از آن‌ها خواسته بوديم چند نفر از شاگردان خودشان را براي ما معرفي کنند که براي زمين‌هايي که ابهام داشت تکليف ما را مشخص کنند.

  چه اقدامات ماندگاري در زمان مسئوليت شما در شهرداري اتفاق افتاد؟

بعدها از زبان مردم شنيدم که رسيدگي به مشکلات مردم يکي از کارهايي بود که اين حقير انجام مي‌داد. با توجه به مسائلي که بعد از هر انقلابي پيش مي‌آيد و طبيعت هر انقلاب است و شايد مشکلاتي را براي مردم ايجاد کند، ما تا جايي که در توان بود به آن‌ها رسيدگي مي‌کرديم و شايد اين در ذهن آن‌ها مانده است. تا جايي که ممکن بود اجحافي صورت نگرفت و در مالشان تجاوزي نشد. به‌عنوان‌مثال، با برداشت نادرستي که از يک بخشنامه شده بود، شهرداري بنا داشت يک نفر را به‌غلط بازنشسته کند و تا مرحلة صدور حکم رسيده بود که من از اين مسئله جلوگيري کردم. مثلاً مغازه‌اي که با علت قرارگرفتن در طرح توسعه توسط شهرداري ضبط‌ شده بود، ولي طرح منتفي شده بود و صاحب مغازه به مدت چهل سال براي پس‌گيري مغازه در شهرداري رفت‌وآمد داشت و من با نامه‌اي به ديوان عالي اعلام کردم ما از سر ادعايمان گذشتيم و حق با ايشان است.

  در دوران مسئوليت خود چه تجربه ناموفقي داشتيد يا کاري بود که ميخواستيد انجام دهيد، ولي به سرانجام نرسيد؟

 حتماً خارج از وسع ما کارهايي بوده که بايد انجام مي‌شده، ولي ما نتوانستيم انجام دهيم. شرايط به‌گونه‌اي بود که باوجود تمام خستگي‌ها، ما عصرها راضي به خانه مي‌رفتيم، براي اينکه مردم از پيش ما راضي مي‌رفتند. در مقابل مسائل ديگري هم وجود داشت، ولي در خاطرم نمانده. خدمت به مردم يکي از توفيقاتي بوده که خداوند نصيب بنده کرده است.

6


 

  اگر در حال حاضر بهعنوان شهردار اصفهان منصوب ميشديد ،چه اقداماتي انجام ميداديد و از انجام چهکارهايي خودداري ميکرديد؟

 شهر روبه‌پيشرفت است و من همين برنامه‌ها را ادامه مي‌دادم. اگر نارضايتي مردم نباشد، هر کاري که شهرداري مي‌کند خوب است. چيزي که هميشه مدنظر من است اين بوده که به کسي ظلم نشود و حق کسي پايمال نشود. در موارد و طرح‌هايي هم که جنبه فيزيکي دارد از متخصصين و اهل کار استفاده مي‌کردم و در برخورد با مردم، آبرو مردم و مال آن‌ها را مورد توجه قرار مي‌دادم. در تضاد منافعي که بين شهرداري و مردم پيش مي‌آيد، بهتر اين است که از طرف شهرداري به‌طرف مردم برود نه اينکه از طرف مردم به شهرداري. اين موضوع سرلوحه من بوده و اگر جايي گير کنم، اين مطلب را توجه مي‌کنم. قبل از انقلاب کارهاي عمراني انجام مي‌شد، ولي برنامه‌ريزي نمي‌شد و آينده و فرصت‌ها و اميدها از بين مي‌رفت. بعد هم يک تحولي شده بود که نمي‌شد با بينش‌ گذشته براي آن برنامه‌ريزي کرد و بايد خودمان را با شرايط روز انقلاب منطبق مي‌کرديم.

  ساختار شهرداري اصفهان در آن زمان  به چه صورت بود؟ عمده خدماتي که شهرداري به مردم ارائه ميکرد چه  بود؟

مسئوليت‌هاي خاصي براي شهرداري وجود داشت، مثل صدور پروانه ساختمان، يا نظافت که در رأس بود. توجه به فضاي سبز و رسيدگي به اين قشر زحمت‌کشي که در اين راستا کار مي‌کردند، نهايي کردن طرح‌ها و احداث و نهايي کردن خيابان‌هايي که از گذشته مانده بود و بايد انجام مي‌شد از جمله خدمات ما بود. مناطقي مانند زينبيه خيلي محروم بودند و تمامي فشارها بر اين مناطق بود و بايد به آن رسيدگي مي‌شد.

  جايگاه شهرداري آن زمان در ميان مردم چگونه بود؟

بين شهرداري و مردم هميشه يک ارتباط هميشگي وجود داشت که اگر کسي کاري داشته باشد، به شهرداري مراجعه مي‌کرد، ولي اين حقير بنابه توصية امام و علماي بزرگ شهر، رسيدگي به مردم را سرلوحه کار خودم داشتم؛ يعني ما خودمان به محل‌ها مي‌رفتيم و در مساجد و اجتماعات ميان مردم بوديم و با آن‌ها صحبت مي‌کرديم و حتي همان‌جا به مشکلات آن‌ها رسيدگي مي‌کرديم. اين رويه ادامه داشت و تازه داشت جاي خود را باز مي‌کرد، چون ما مانند قبل نمي‌نشستيم که مردم به ما مراجعه کنند و در محل‌ها به دنبال رفع مشکلات بوديم.

  شما بهعنوان يکي از اولين شهرداران بعد از انقلاب بوديد و قطعاً مديريت قبل و پس از انقلاب دچار تغييراتي شده بود. اين تحولات در مجموعه شهرداري اصفهان به چه صورت بود؟

مردمي شدن و مردمي عمل کردن مسئولان تغيير بارز آن سال‌ها در مقايسه با قبل از انقلاب بود. اگر فردي به مسئولين مراجعه مي‌کرد، سعي مي‌شد به مشکلاتش رسيدگي شود و اين‌گونه نبود که او را معطل کنند و بگويند وقت ندارم. رسيدن به قشري که در طول تاريخ از حق خودشان محروم بودند تحول بزرگي بود؛ ما از آن حالتي که شهردار خودش را برتر بداند گذشته بوديم و شهردار و مسئولين ديگر خود را خدمت‌گزار مردم مي دانستند. آن زمان نمي‌شد به مردم گفت حق‌به‌جانب شما نيست، چون همه مردم توقعات خيلي زيادي داشتند و حتي اگر عملاً مي‌دانستيم کاري از پيش برده نمي‌شود، ولي حداقل به صحبت‌هاي آنان گوش مي‌داديم. انباشت کارها آن‌قدر زياد بود که آدم نمي‌دانست بايد چه‌کار کند و کدام‌يک از مشکلات را انتخاب کند و دنبال رفع آن برود.

7


 

  نگاه شما به شهر اصفهان چيست و چه توصيفي از شهر داريد؟ برنامة توسعة اصفهان بايد به چه صورت باشد؟

همان نگاهي که در طول تاريخ نسبت به اصفهان وجود داشته: يک شهر مذهبي و باستاني. شهري که در زمان سلجوقيان و صفويان پايتخت بود  بايد با يک نگاه باعظمت به آن نگريسته شود. زماني که در دبيرستان ادب تحصيل مي‌کردم فردي پاکستاني به آنجا آمد که يکي از مسئولين آن کشور بود و شعري خواند که هميشه در ذهن من جاي دارد: با ديده شوق اصفهان را ديدم، آثار قشنگ باستان را ديدم / با نصف دگر مرا کاري نيست، صد شکر که اين نصف جهان را ديدم. من اگر بخواهم از اصفهان تعريف کنم طبيعي است چون آب‌وخاک من است، ولي اين ديد واقع‌بينانه‌اي است که اصفهان در جهان کم‌نظير است.

 آنچه مهم است برنامه‌ريزي‌اي است که گفتم آن موقع مجالش نبود. الان ديگر نمي‌توان گفت مجال و امکانات نيست، چون دانشگاه‌هاي زيادي وجود دارد و دست مملکت پر است. بايد بنشينند و برنامه‌ريزي کنند و نقشة توسعة شهر را مشخص کنند. نظم کلي نبايد از دست برود، چون هرج‌ومرج پيش مي‌آيد وگرنه از گسترش و توسعة شهر هيچ گريزي نيست.

  ساختار سازماني شهرداري آن موقع  چگونه بود؟ ظرفيت و توانمندي نيروي انساني به چه صورت بود؟

چيزي بود که از قبل وجود داشت و چندان به آن اضافه نشده بود. شايد پاک‌سازي‌هايي در زمان انقلاب صورت گرفته بود، ولي در زمان من اتفاقي نيفتاد. به‌هرحال در ادارات و سازمان‌ها مديران کارآمد و ناکارآمد وجود داشت. مديران کارآمد که مشخص بودند و مي‌توانستند از همان نيروهايي که خود سازمان دارد به نحو احسن استفاده کنند. مديران ناکارآمد را به مديران سيرک تشبيه مي‌کردند، يعني يک مدير عده‌اي را به‌عنوان سيرک دور هم جمع کند و در عمل کاري از پيش نبرند. من خودم چنين عقيده‌اي نداشتم و قبل از آن‌هم که در ادارة آب و فاضلاب بودم مي‌دانستم که نبايد گفت هرکس که در آن رژيم کار کرده است طاغوتي است. خيلي از افراد بودند که بدون اطلاع و توجه به سياست فقط کار مي‌کردند. اين‌ها مخاطب ما نبودند و من حتي يک نفر را هم نگفتم از شهرداري برود. خيلي از افراد هم بودند که با خود من آمدند، چون آدم‌هايي که با آنها کار مي‌کنيم بايد مورد وثوق باشند و ممکن بود افرادي جابه‌جا شوند. به‌حق، نيروهاي شهرداري نيروهايي کاري و عميقاً معتقد به انقلاب بودند ، پس دليلي وجود نداشت کنار گذاشته شوند. اين قضيه مسائل شرعي حساسيت دارد و اين‌گونه نيست که خيلي راحت بگوييم يک نفر برود و اگر هم موردي پيش مي‌آمد با مجتهد تماس مي‌گرفتيم و کسب تکليف مي‌کرديم.

8


 

تجربه شهر

9


 

تجربه شهر

  نقش علماي آن زمان اصفهان مانند آيتالله خادمي و آيتالله طاهري در فرايندهاي شهري چگونه بود؟

حقيقتاً حرف اين دو بزرگوار سند بود و خيلي به ما کمک مي‌کردند. مسائل اجتماعي هم که پيش مي‌آمد، چون مردم احترام خاصي براي آن‌ها قائل بودند، از ايشان کمک مي‌گرفتيم و تذکري که مي‌دادند قائله ختم به خير مي‌شد. به‌عنوان‌مثال، افرادي بودند که ازلحاظ مالي ضعيف بودند و قادر به پرداخت هزينه‌هاي پروانه و جواز نبودند و من وقتي با دفتر علما تماس مي‌گرفتم از محل وجوهات شرعي پرداخت مي‌کردند. انقلاب در کشور اتفاق افتاده بود و همه مي‌گفتند انقلاب اسلامي؛ پس حتي‌المقدور تمامي امور کشور بايد اسلامي مي‌بود. آن موقع در اصفهان مشکلات و مسائلي به‌لحاظ ارضي بين مردم و شهرداري وجود داشت که من فکر کردم بايد به‌صورت شرعي حل شود و اين‌گونه نباشد که به مردم بگوييم طبق قانوني که در زمان شاه نوشته‌ شده بايد عمل شود. به محضر آيت‌الله خادمي که رئيس حوزه هم بودند رسيدم و در مورد زمين‌هايي که اسلام براي مالکيت آن حق قائل است کسب تکليف کردم.

  توصيه شما به عنوان يکي از پيشکسوتان شهرداري به مديران شهري چيست؟

سخنم با مديران و مسئولين اين است که هرچه مي‌توانند براي مردم کار کنند. کسي که حقوق‌بگير است مسئول است؛ پس چگونه است که مشکل مردم حل نمي‌شود و جواب مردم داده نمي‌شود؟ بهبود شرايط زندگي مردم هم کارشناسان خودش را مي‌خواهد. بايد يک اتاق فکر از همه تخصص‌ها وجود داشته باشد و از کساني که علاقه‌مندند و اطلاعات جامعي دارند کمک گرفته شود تا اين مسائل حل شود. بهترين کار براي شهرداري اين است که ببيند شرع مقدس اسلام در مورد نحوة برخورد با مردم چه مي‌گويد؛ همان‌گونه عمل کنيم و اگر نظم هم در کارها باشد ان‌شاءالله موفق خواهيم شد.

10