باسمه‌تعالی

مقدمه

تاریخ شفاهی یکی از شیوه‌های پژوهش در تاریخ است و  به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیدگاه‌ها، شنیده‌ها و عملکرد شاهدان، ناظران و فعالان آن ماجراها می‌پردازد. تاریخ شفاهی اطلاعاتی تاریخی است که از طریق مصاحبه و از افرادی که شاهد یک رویداد بوده‌اند بدست می‌آید. تاریخ شفاهی ثبت رویدادهایی است که در تاریخ رسمی آورده نمی‌شوند و شاهدان رویداد را به آینده متصل می‌کند و نسل‌های آتی را از چیزهایی آگاه می‌کند که ممکن است در هیچ جا ثبت نشده باشند. به عبارت دیگر، تاریخ شفاهی یک منبع اولیه اطلاعات است که در یک مصاحبه با شاهدان و یا مشارکت کنندگان در یک رویداد بدست می‌آید و هدف آن حفظ اطلاعات و در دسترس بودن آن‌ها برای دیگران است. تاریخ شفاهی یک روش‌شناسی پژوهشی است همراه با فرایندهای تعریف شده و واضح که از مصاحبه بهره می‌گیرد.

تاریخ شفاهی حتی در صورت مکتوب شدن، خصلتی گفتاری  دارد. در فرآیند مصاحبه تاریخ شفاهی دو عامل مصاحبه کننده و راوی ارتباطی تنگاتنگ یافته و مصاحبه کننده به عنوان یک شنونده فعال نقشی اساسی ایفاء می‌کند تا مصاحبه شونده (راوی) در فضایی آرام و بی دغدغه به شرح و بسط دیدگاه‌ها و شنیده‌های خود بپردازد. بدیهی است نقش مصاحبه گر در این میان، نقشی فعال و پویاست و گفتمان متقابل مصاحبه گر و راوی با به کار گیری شیوه‌های اصولی و استاندارد مصاحبه تاریخ شفاهی به آشکار شدن زوایای پنهان تاریخ و بازسازی دوباره آن منجر می‌شود.

دو مسئله در تاریخ شفاهی اهمیت دارند. نخست، ذهنیت است که باعث می‌شود مصاحبه گر تنها به این سؤال اکتفا نکند که» چه اتفاقی افتاده است؟«بلکه احساسات روایتگر نیز در مورد یک رویداد خاص پرسیده می‌شود. همچنین همراهی و همکاری روایت گر در تفسیر و تحلیل تجارب شخصی از منظر و جهان ذهنی خودش نیز مهم است. در این شکل پژوهش درباره تاریخ، تصویری جامع‌تر از گذشته حاصل می‌شود چرا که اطلاعات رسمی موجود در داده‌های ثبت شده، آمارها، عکس‌ها، نقشه‌ها، نامه‌ها، روزنامه‌ها و دیگر موارد تاریخی را بسط می‌دهد. شاهدان با به اشتراک گذاشتن تجارب و احساسات خود از یک رویداد شکاف‌های موجود در تاریخ مستند را پر کرده و گاهی تاریخ مستند را تصحیح می‌کنند.

نهاد مربوط به تاریخ شفاهی در دانشگاه بایلور، ویژگیهای تاریخ شفاهی را چنین بر می‌شمرد:

پروژۀ تاریخ شفاهی را می‌توان فردی یا گروهی انجام داد و مورد مطالعه می‌تواند فرد یا گروه باشد. آنچه تاریخ شفاهی نیاز دارد یکی تعیین اطلاعاتی است که در پی آن‌ها هستیم و دیگری اطمینان از این مسئله که تاریخ شفاهی بهترین روش برای بدست آوردن چنین اطلاعاتی است. تاریخ شفاهی اصطلاحی غیر دقیق است و طیفی از مرور رسمی گذشته تا گفت‌وگوی غیر رسمی در مورد روزهای گذشته را در بر می‌گیرد. همچنین تألیفات، روایت‌ها و داستانهای منتشر نشده در مورد گذشته را نیز شامل می‌شود. به طور خلاصه، تاریخ شفاهی را می‌باید مکالمه‌ای قاعده مند بین حداقل دو فرد دانست که در مورد برخی جنبه‌های گذشته که برای طرفین اهمیت تاریخی دارد صورت می‌گیرد و برای مستند شدن ضبط می‌شود. تاریخ شفاهی در بطن خود یک گفت‌وگو است و حاصل مصاحبه است. مصاحبه می‌تواند در مورد هر رویدادی باشد. برخی از پروژه‌های تاریخ شفاهی روی یک موضوع خاص تمرکز می‌کنند مانند فجایع، خاطرات مربوط به سیل، شرکت در جنگ‌ها، و یا آرا و زندگی یک انسان مهم، و برخی دیگر بر روایتهای عام و معروفی در مورد تاریخ اجتماعی تمرکز دارند ) شاپ، 1998: 1-2).

وجه افتراق تاریخ شفاهی با دیگر شیوه‌های تاریخ نگاری این است که بر گروه‌هایی متمرکز می‌شود که در تاریخ رسمی چندان جایگاهی ندارند. از طریق تاریخ شفاهی کارگران، زنان، افراد حاشیه‌ای و اقلیت‌های فرهنگی تجارب خود را طی مصاحبه‌ای بیان می‌کنند. وجه افتراق دیگر تاریخ شفاهی با تاریخ رسمی این است که نیازمند مهارت‌هایی چند وجهی برای مستند کردن رویدادهاست؛ از جامعه شناسی گرفته تا روانشناسی و زبانشناسی. در برخی پروژه‌ها هدف تاریخ شفاهی توانمند کردن افراد یا گروه‌های اجتماعی است تا بتوانند گذشته را به یاد آورده و بهتر تفسیر کنند و در این بین بر فرایند کار تاکید ویژه‌ای دارند ) سومر، 2009:Ix). استفاده از تاریخ شفاهی غالباً ورای حوزۀ جمع آوری داده‌هاست و حوزه‌ای گسترده را در بر می‌گیرد. تاریخ شفاهی چیزی بیش از مستند کردن اطلاعات است. این روش پنجره‌ای به گذشته می‌گشاید و گذشته را زنده نگه می‌دارد. تاریخ شفاهی به ما نشان می‌دهد که کنشگران افراد واقعی هستند و هریک چشم انداز منحصر به فردی نسبت به گذشته و حال دارند. تاریخ شفاهی تنها فهم این نکته نیست که گذشته چگونه اتفاق افتاده است، بلکه فهم این نکته است که کسانی که روایت‌ها را بازگو می‌کنند چگونه یک رویداد را می‌فهمند و چگونه در مورد آن فکر می‌کنند. تاریخ شفاهی را باید یک فرایند تفسیری دانست که در آن روایت گر سال‌های زندگی خود را در چند جلسه گفت‌وگو خلاصه می‌کند و رویدادهای گذشته را با معنایی که در حال حاضر به آن‌ها می‌دهد بازسازی می‌کند. هر مصاحبه پاسخ به مجموعه‌ای از پرسش‌هاست و به همین نسبت پاسخ به نیاز درونی روایتگر برای معنابخشی به برخی تجارب گذشته. آنچه که بیان می‌شود بازنمود قراردادهای زبانی، زمینه‌های فرهنگی، و ابراز هویت، آگاهی و فرهنگ است. آنچه که در تاریخ شفاهی اهمیت دارد این است که بدانیم چه کسی چه چیزی را به چه کسی می‌گوید و هدف او چیست و در چه شرایطی روایت خود را بیان می‌کند. تاریخ شفاهی کمک می‌کند که رویدادها را در تاریخ یک اجتماع مستند کنیم. اگرچه در تاریخ شفاهی تمرکز بر یک محل است، اما مصاحبه‌های مبتنی بر اجتماع برای فهم بهتر موضوعات ملی و بین المللی نیز باید انجام گیرند. داده‌های تاریخ شفاهی را می‌توان ورای اهداف اولیه بسط داد. تاریخ شفاهی می‌تواند به حک و اصلاح داده‌های تاریخی کمک کند و به حفظ زبان و گفت‌وگوها یاری برساند و همچنین به مستند کردن رویدادها و ادراک کنشگران از رویدادها یاری رساند ) همان منبع: 4).

 

پیشینۀ تاریخی تاریخ شفاهی

محققان معمولاً آغاز تاریخ شفاهی را در آثار آلن نویس[1] در دانشگاه کلمبیا می‌دانند. او تلاش منظمی برای ثبت و ضبط گزارشات تحقیقش در مورد زندگینامۀ رییس جمهور گروور کلولاند[2] نمود. در ایالات متحده، اولین کارهای تاریخ شفاهی با آثار او آغاز شد که به مستند کردن سرگذشت بزرگان علاقه داشت. در بریتانیا در دهه‌های 1950 و 1960 طلایه داران تاریخ شفاهی به ثبت و ضبط تجارب کارگران و اقشار پایین دست علاقه مند بودند. اما در مجموع، ایجاد و توسعۀ تاریخ شفاهی در کشورها و سنت‌های مختلف روندهای متفاوتی را طی کرده است. معروف شدن تاریخ شفاهی به مثابهی یک روش، مدیون اثر آلکس هالی [3] در مورد زندگینامۀ مالکوم ایکس بود. کتاب او در سال 1965 منتشر شد و این اثر چشم‌گیر دربارۀ هویت سیاهپوستان امریکا و بازیابی سنن دیرینه و گذشتهی پل تامپسون[4]، تاریخ دان اجتماعی در دانشگاه اسکس[5]، نقشی کلیدی در بنیان گذاری سنت تاریخ شفاهی در بریتانیا داشت. او به ثبت و ضبط سنت‌هایی پرداخت که در حافظۀ خانواده، اجتماع، و ملت حفظ شده بودند. کتاب معروف او به نام «صدای گذشته»، مبدل به کتابی کلاسیک و اصولی در تاریخ شفاهی شد. این کتاب در سال 1978 منتشر شد و مورد استقبال بین المللی قرار گرفت. در این اثر، تامپسون بر تجارب طبقۀ کارگر متمرکز شد و این به خاطر مشرب سوسیالیستی او بود. او نشان داد انتقاداتی که در مورد تاریخ شفاهی وجود دارند، خصوصأ در این مورد که حافظۀ افراد چندان قابل اتکا نیست، مستند نیستند و تاریخ شفاهی روشی معتبر و قابل اتکا در بررسی گذشته است. مایکل فریخ[6]، تاریخ دان و مورخ دانشگاه نیویورک در ایالت بوفالو، نیز از چهره‌های کلیدی تاریخ شفاهی است. او به تاریخ شفاهی انتقاد داشت، چراکه معتقد بود حافظه برای تاریخ نگاری چندان قابل اتکا نیست. پرسش او این بود که تجربۀ یک رویداد چگونه به حافظه بدل می‌گردد؟ خود این تجربه و حافظه چگونه به تاریخ مبدل می‌شود؟ رابطۀ حافظه با تعمیم تاریخی چه می‌تواند باشد؟ با این پرسش‌ها او محققان تاریخ شفاهی را به چالش کشید. در عین حال فریخ باور داشت که تاریخ شفاهی ابزاری قدرتمند برای کشف و ارزیابی ماهیت فرآیندهای حافظۀ تاریخی است. اینکه افراد چگونه به گذشتۀ خود معنا می‌بخشند، چگونه تجربۀ فردی را به اجتماع پیوند می‌زنند و گذشته چگونه به پاره‌ای از حال مبدل می‌شود، همه و همه در تاریخ شفاهی موضوعیت دارند. در دهۀ 70 تاریخ شفاهی روشی کاملأ پذیرفته شده بود و در عین حال، مورد انتقاد جدی محققان اسنادی و آرشیوی نیز قرار داشت. رونالد گرله [7] در کتاب خود که در سال 1975 منتشر شد به بنیادهای نظری و روشی تاریخ شفاهی پرداخت و پرسش‌هایی در مورد قابل اتکا بودن حافظه و معرف بودن شواهد فردی مطرح

کرد. پرسش کلیدی او این بود که آیا شواهد مبتنی بر مصاحبه شکل دیگری از منبع تاریخی هستند، یا اینکه به خودی خود تاریخ محسوب می‌شوند؟ او به این موضوع پرداخت که محققان تاریخ شفاهی باید چند مسئله را در نظر بگیرند: جنبه‌های زبانی و عملی مصاحبه و پیوند بین آگاهی فردی و آگاهی اجتماعی از تاریخ. مباحثی که او مطرح کرد بخش بزرگی از پیشینۀ تاریخ شفاهی را در بر دارد.

گرله و شماری از بزرگان تاریخ شفاهی در سال 1979 در کنفرانسی در مورد تاریخ شفاهی شرکت کردند. این کنفرانس در دانشگاه اسکس برگزار شد و دستاوردهای مهمی در پی داشت؛ ازجمله، چاپ مجلۀ بین المللی تاریخ شفاهی [8] از سال 1980 به بعد. در این کنفرانس لوییسا پاسرینی [9] مقالۀ معروف خود را ارائه کرد. پاسرینی در این اثر با اهمیت به نقش ذهنیت در تاریخ پرداخت. مقصود از ذهنیت معانی آگاهانه و ناخودآگاه تجربهی زیستی انسانها بود. او نشان داد که فرهنگ عمومی و ایدئولوژی چگونه بر حافظۀ فردی اثر می‌گذارد و این مسئله اثر خود را در مکث‌ها، ناهمخوانی‌ها، سکوت‌ها و حالات فردی نشان می‌دهد.

الساندرو پرتلی [10]در سال 1979 نیز به مسئلۀ حافظۀ تاریخی پرداخت و به انتقاداتی که بر غیر قابل اتکا بودن حافظه بود پاسخ داد. او معتقد بود آنچه تاریخ شفاهی را از دیگر اقسام تاریخ نگاری متمایز می‌کند، همین شفاهی بودن، شکل روایی، ذهنیت و حافظه است. این‌ها نه تنها نقطه ضعف نیستند، بلکه نقاط قوت تاریخ شفاهی محسوب می‌شوند. همچنین، تاریخ شفاهی و فمینیسم پیوندی جدی با یکدیگر دارند و این پیوند از اواخر دهۀ 60 محکم‌تر شده است. مصاحبه با زنان، وجوهی جدید از تاریخ را به روی زنان گشوده است. تاریخ ماهیتی مردانه دارد و ورود تجارب زنان به تاریخ در نوع خود رویکردی جدید به تاریخ است. ژوان سانگستر [11] از چهره‌های کلیدی نسبت تاریخ شفاهی با فمینیسم است. او پیرامون برساخته شدن حافظه و بن بست های اخلاقی در تاریخ شفاهی بحث می‌کند و به مسئلۀ زبان و درک متفاوت زنان و مردان از تاریخ می‌پردازد. او معتقد است که بدون روایتی شفاهی در یک بستر مادی و اجتماعی امکان انتقاد از ستم و نابرابری وجود ندارد. مباحث او پیوند بین روایت و حافظه با تعهد سیاسی به تاریخ گروه‌های حاشیه‌ای و سرکوب شده است و این همان چیزی است که به نسل اول فمینیسم در تاریخ شفاهی مربوط می‌شود. او معتقد است که تاریخ شفاهی می‌تواند زنان را به عنوان گروهی حاشیه‌ای به متن بیاورد و صدای زنان را در مرکز تحقیقات تاریخی بلند کند. آنچه که محوریت دارد این است که از طریق تاریخ شفاهی به این مسئله می‌رسیم که چگونه جنسیت، نژاد و طبقه به عنوان مؤلفه‌های ساختاری و روابط ایدئولوژیک در تعامل با یکدیگر حافظۀ تاریخی را بر می‌سازند. بنابراین، محققان تاریخ شفاهی می‌باید جنسیت را به عنوان یک مقولۀ مهم در نظر گیرند؛ چرا که زنان در یادآوری گذشته نسبت به مردان متفاوت عمل می‌کنند. وینگ و دیوید[12] (1998) بیان می‌کنند که اکثر مردم به شیوهای خاص با تاریخ درگیرند و تاریخ را به عنوان منبعی برای هویت و تبیین تجارب خود به کار می‌گیرند. با این حال به نظر می‌رسد انسان‌ها به چیزی غیر از تجارب شخصی خود در تاریخ علاقهای ندارند. بنابراین شیوۀ رسمی تاریخ نگاری شیوهای کسالت بار است چراکه تجارب شخصی افراد را لحاظ نمی‌کند. با این وصف تاریخ شفاهی به تاریخ نگاران کمک می‌کند که با تلاش‌هایی که در جهت ثبت و فهم تاریخ بومی و محلی دارند بر موانع تاریخ نگاری غلبه کنند. تاریخ شفاهی احساسات عمیق شخصی و عاطفی افراد را به مخاطب منتقل می‌کند و از این حیث شبیه ادبیات است و موجب همدلی می‌شود. این مسئله باعث می‌شود که پنجره‌ای به روی مخاطب گشوده شود که بسایر متفاوت از دریافت پیشین او از یک رویداد است. هرچند گروهی معتقدند که تاریخ شفاهی بسیار کنش گر محور است و نقش قدرت‌های فرهنگی و سیاسی را که در تاریخ مرسوم مورد تاکید است، دست کم می‌گیرد. میکاییل فریخ[13](1990) معتقد است که تاریخ شفاهی «ضد تاریخ»[14] است؛ چرا که شواهد آن به خاطر بی واسطگی و درگیری شدید با مسائل هیجانی و عاطفی قابل تأیید نیستند و پنجره‌ای مستقیم به احساسات و معانی فردی‌اند تا واقعی (فریخ،1990: ص.50). اینکه فردی در بطن یک رویداد بوده، دلیل بر این نیست که درک صحیحی از آنچه روی داده است داشته باشد. بنابراین، گام اول در ارزیابی یک مصاحبه، در نظر داشتن پایایی و اثبات پذیری روایت‌های روایتگر است. رابطۀ روایتگر با رویداد مورد تحقیق، مزایا و سود شکل خاصی از روایت برای روایتگر، حالات روحی و بدنی او در زمان روایت و زمان رویداد باید لحاظ شوند. صداقت روایتگر را می‌توان با مقایسۀ مصاحبۀ او با دیگر مصاحبه‌ها و اسناد موجود بررسی کرد. تاریخ شفاهی بر حافظۀ روایتگر استوار است و حافظه همیشه درست عمل نمی‌کند، لذا می‌تواند دچار همان مشکلی شود که فریخ آن را بیش تاریخ [15]می‌نامد؛ بدین معنا که داده‌های تاریخ شفاهی داده‌های خام هستند و باید آن‌ها را به گونه‌ای دیگر از شواهد تاریخی کاهش داد تا تاریخ نگاران آن‌ها را بررسی کنند (فریخ،1990: 159-160).

فرآیند اجرای تاریخ شفاهی:

همانند هر پروژۀ دیگری تاریخ شفاهی با یک ایده آغاز می‌شود. پرسش‌هایی که در این مرحله باید پرسیده شوند به شرح زیر هستند:

 

در گام بعدی وارد فاز تحقیق می‌شویم. در این مرحله می‌بایست پیشینۀ پژوهش را در کتاب‌ها، نقشه‌ها، عکس‌ها، فیلم‌ها، روزنامه‌ها، گزارشات و… جستجو کرد. انجام چنین کاری طراحی سؤالات مصاحبه را به بهترین شکل تضمین می‌کند. پس فرد یا افرادی که مورد مصاحبه قرار می‌گیرند تعیین می‌شوند. اگر دقیقاً نمی‌دانیم باید به سراغ چه کسانی برویم یکی از راه‌ها این است که در روزنامه‌ها و مجلات آگهی بدهیم و یا از گروه‌های محلی و اشخاص مسن بهره بگیریم. ترتیب دادن مصاحبه در مرحلۀ بعد قرار دارد. برای این کار باید به افراد موردنظر نزدیک شد و از آن‌ها درخواست همکاری کرد. یکی از راه‌ها تماس تلفنی است. در این مرحله باید خود را معرفی کرده و پروژه را برای او تشریح کنیم. تعیین مکان مصاحبه نیز دارای اهمیت است. این مسئله را می‌توان با گفت‌وگو با فرد یا افراد مورد مصاحبه حل کرد. یکی از بهترین مکانها برای انجام مصاحبه جایی است که رویداد مورد پژوهش در آنجا اتفاق افتاده است؛ چرا که در بسیاری از موارد فاصلۀ زمانی و مکانی فرد مصاحبه شونده، یادآوری رویداد را دچار مشکل می‌کند، لذا بهتر است در همان مکان مصاحبه شود تا یاداوری دقیق‌تر باشد. البته این امر به امکانات و توافق مصاحبه شونده نیز بستگی دارد (همان منبع: 19).

مصاحبه در تاریخ شفاهی:

مصاحبه‌های تاریخ شفاهی در دو دسته قرار می‌گیرند. مصاحبه‌های مربوط به زندگی و مصاحبه‌های مربوط به پروژه. مصاحبه‌های مربوط به زندگی نیازمند جلسات متعددی با شخص است تا موارد مربوط به زندگینامه ثبت و ضبط شوند. مورد مصاحبه هر چیزی می‌تواند باشد از زندگی خصوصی فرد گرفته تا یک رویداد تاریخی. در این مرحله ابتدا باید سؤالات را آماده کرد. پیشینۀ تحقیق به آماده کردن سؤالات کمک شایانی می‌کند. در این مرحله لیستی از موضوعات و سؤالات مهم آماده می‌شوند تا در مصاحبه طرح شوند. تجهیزات در این مرحله بسیار مهم‌اند. شرایط مصاحبه نیز بر آنچه بیان می‌شود اثر چشمگیری دارد. به طور کلی، آرامش فیزیکی و زمان مناسب می‌تواند به یادآوری بهتر رویدادها کمک کند. برای مثال، مصاحبه در محل کار باعث می‌شود که فضای مصاحبه رسمی ترشده و مصاحبه شونده بر روایت‌های عمومی بیشتر از روایت‌های خاص تمرکز کند (شاپز، 1998).

برای ارزیابی مصاحبه در تاریخ شفاهی باید این سؤالات را ملاک قرار داد:

در این پروژه روایتگران مدیران رده‌های بالا و میانی مجموعه از بدو تأسیس تا امروز هستند که لیست آن‌ها از طریق روابط عمومی در اختیار مجری قرار خواهد گرفت. در فاز بعدی این لیست که شامل نام افراد، پست سازمانی، زمان خدمت، رزومه شرح کوتاهی از فعالیت‌های شاخص وی است، با مشورت کارشناسان مجموعه اولویت بندی خواهند شد.

 

 

مصاحبه کننده در این پروژه از سوی مجری و با تأیید کارفرما انتخاب خواهد شد که مشخصات و شاخص‌های یک مصاحبه گر توانمند در ادامه خواهد آمد.

مصاحبه کننده در این پروزه بدون پیش فرض خاصی وارد گفت و گو می‌شود و با توجه به اطلاعات و پیشینۀ فرد و بر اساس شاخص‌های از پیش تعیین شده اقدام به انجام مصحبه می‌نماید.

حدود 60 درصد پرسش‌های مصاحبه سولاتی از پیش تعیین شده بر اساس محورهای اصلی پروژه خواهد بود و 40 درصد باقیمانده سوالاتی اختصاصی با توجه به شخصیت، پست سازماین، رویدادهای زمان مدیریت فرد مصاحبه شونده و … خواهد بود.

یک مصاحبۀ خوب تنها به معیارهای زمانی، مکانی و فنی مصاحبه بستگی ندارد، در این زمینه، برخی ویژگی‌های یک مصاحبه‌گر خوب عبارتند از:

 

نوع شناسی سوال‌های مصاحبه‌تاریخ شفاهی
در این بخش به دسته‌بندی انواع سوال‌هابه لحاظ موضوعی در مصاحبه پرداخته می‌شود. مصاحبه‌گر می‌تواند طیفی از این سوال‌ها را به طور هم‌زمانو موضوعی در مصاحبه تاریخ شفاهی به کار گیرد.

سوال‌های رفتاری ـ تجربه‌ای Esperiential&Behavioural Question  : این سوال‌ها در راستای بررسی و واکاوی رفتارها و تجربه‌های مصاحبه شونده پرسیده می‌شوند. برای مثال، در پرسش از زندانیان سیاسی خواسته می‌شود، فعالیت‌های یک روز از زندان توصیف شود.
سوال‌های ایده‌ای و ارزشی Ideational & Value Questions : هدف این نوع سوال‌ها درک فرآیندهای شناختی و تفسیری افراد در خصوص عقاید، قضاوت‌ها و ارزش‌ها است. در مورد… چی فکر می‌کنید؟ دوست داشتید چه اتفاقی رخ می‌داد؟
سوال‌های احساسی Feeling Questions : هدف این سؤال ورود به دنیای احساس و عواطف مصاحبه شونده است. در مورد… چه احساسی دارید؟ راجع به… نظر شما چیست؟
سوال‌های معرفتی Knowledge Questions : این سوال‌ها به آنچه پاسخ‌گو می‌داند، اشاره دارند. می‌توانید دربارۀ… توضیح دهید؟
سوال‌های حسی Sensory Questions : در مورد آنچه دیده، شنیده، چشیده، بوییده و لمس می‌شود، سؤال می‌شود. وقتی با دشمن روبرو شدید، چه احساسی به شما دست داد؟
سوال‌های زمینه‌ای Background Questions : در مورد مشخصه‌های فرد پاسخ‌گو است. شما چند سال دارید؟ آیا ازدواج کرده‌اید؟

سوال‌های 6 گانۀ بالا را می‌توان دربارۀ موضوع‌های مرتبط با زمان‌های گذشته، حال و آینده پرسید. برای مثال، شما می‌توانید از مصاحبه شونده بپرسید: هم اکنون چه کار می‌کنید؟ در گذشته چه می‌کرده‌اید؟ یا در آینده چه خواهید کرد؟ چنین سوال‌هایی را می‌توانید دربارۀ نگرش‌های کنونی، گذشته و آینده نیز مطرح کنید. (پاتون: 2002: 352)

طیف دیگری از سوال‌های مصاحبه‌ای است که در ادامۀ انواع فوق عنوان می‌شوند:
سوال‌های پیش‌فرضی Presumptive Questions : سوال‌هایی که با این پیش‌فرض پرسیده می‌شوند که پاسخ‌گو اطلاعاتی در این خصوص دارد. مهم‌ترین تجربه‌ای که شما در… داشته‌اید، چه بوده است:
سوال‌های پی‌گیری یا سوال‌های معطوف به جزییات Follow Up & Detailed Questions : این نوع سوال‌ها با هدف دنبال کردن جزییات بیشتر در پاسخ‌ها پرسیده می‌شوند. برای مثال، ممکن است در مورد… که الان اشاره کردید، بیشتر توضیح دهید:
سوال‌های تکی One-Shot QUestions : سوال‌هایی هستند که می‌توان در موقعیت‌های مغتنم مثلاً برای چند دقیقه با مصاحبه شونده آن‌ها را پرسید. در این مورد به خصوص نظر شما چیست؟
سوال‌های خنثی: سوال‌هایی هستند که در آن مصاحبه شونده ترغیب می‌شود هر پاسخی را که دوست دارد ـ بدون توجه به نفع یا ضرر آن برای بستر موضوع ـ به محقق بدهد. مصاحبه‌گر باید فرد مصاحبه شونده را طوری متقاعد کند که از نوع پاسخ وی ناراحت یا دستپاچه نمی‌شود.
سوال‌های بسته یا نهایی Closed & Final Questions : سوال‌هایی که مصاحبه را به سمت خط پایان گفت‌وگو رهنمون می‌سازد. آیا چیزی هست که بخواهید اضافه کنید؟

 

طرح و نقشه روایت در فاز دوم با توجه به نیازهای تعیین شده کارفرما طراحی خواهد شد.

 

 

بعد از مصاحبه باید آنچه ضبط شده بر روی برگه آورده شود. برای این کار محققان تاریخ شفاهی قالب‌های ویژه‌ای را پیشنهاد می‌کنند. برای مثال اشتون[16](1991) علائم زیر را پیشنهاد می‌کند:

خلاصه کردن گزارش در مرحلۀ بعد است. غالبأ لازم نیست که متن اولیۀ گزارش را آماده کنیم؛ یعنی لازم نیست کل صحبت‌ها را روی برگه بیاوریم، بلکه می‌توان از روی فایل صوتی دست به خلاصه نویسی زد.

خلاصۀ گزارش باید این موارد را در بر بگیرد: شرکت کنندگان در مصاحبه، مکان مصاحبه، تاریخ، جزئیات زندگینامه، و رئوس مطالب و کلیات مصاحبه. چیزی که روایت گر بیان می‌کند و شیوۀ بیان او، متأثر از هویت اجتماعی اوست. روایت گر و فضای شناختی او فیلتری است که تجارب ناب گذشته از آن می‌گذرند و به دست مصاحبه گر می‌رسند. بستر اجتماعی و فرهنگی و شناختی افراد بر شیوه و قالب روایت و نقاط تاکید روایتگر اثرگذارند. برای مثال، ثال لوییس[17](1991) بیان می‌کند که زنان در روایت تجارب خود میل دارند که داستان‌های زندگی خود را حول چرخههای حیات خانوادگی و رویدادهای عاطفی مانند ازدواج، تولد بچه‌ها و… گزارش کنند؛ در حالی که مردان تمایل دارند روایت‌های خود را حول رویدادهای عمومی مانند اعتصابات، انتخابات و جنگ‌ها گزارش کنند.

مثال دیگر در مورد اثر هویت اجتماعی بر روایت رویدادها، مثال اعتصاب است. اعتصاب کنندگان و کارفرمایان تاریخ شفاهی رویدادی مانند اعتصاب را به دو شیوۀ کاملاً متفاوت گزارش می‌کنند چراکه مسئلۀ اعتصاب با منافع آن‌ها در ارتباط است (شاپز، (8:1998. به همین نسبت مصاحبه گر و هویت و جایگاه اجتماعی او بر تفسیر مصاحبه و روایت اثرگذار است. باربارا آلن[18] (1992) بحث می‌کند که عناصر روایت در تاریخ شفاهی نشانگر ماهیت اجتماعی یک مصاحبه است و باید به گونه‌ای بیان شود که برای دیگران معنادار باشد. روایت‌هایی که بیان می‌شوند تلاش دارند که یک آگاهی جمعی پیرامون آنچه بیان می‌شود ایجاد کنند. آنچه که بیان می‌شود به اندازۀ آنچه بیان نمی‌شود اهمیت دارد. ممکن است آنچه بیان نمی‌شود با تابوهای فرهنگی مرتبط باشد و بسیار هم پر اهمیت باشد اما موانع فرهنگی مانع بیان آن‌ها می‌شود. بیان کردن برخی رویدادها ممکن است موجب ناهماهنگی شناختی در روایتگر شود و همین امر مانع بیان شود. برای مثال، پاسرینی[19] (1979) متوجه شد که اعضای طبقۀ کارگر شهر تورین ایتالیا در قبال پرسش‌هایی که در مورد فاشیسم مطرح می‌شد به خاطر شدت آسیبهای آن دوره سکوت می‌کردند و یا سؤال را نادیده می‌گرفتند و به مسائل حاشیه‌ای می‌پرداختند در حالی که فاشیسم در آن دوره تأثیر چشمگیری بر زندگی آن‌ها داشته است.

عناصر کلیدی تاریخ شفاهی عبارتند از:

گام‌های اساسی مربوط به تاریخ شفاهی در زیر فهرست شده‌اند:

گام‌های مربوط به بودجه

گام‌های قانونی و اخلاقی

گام‌های مربوط به تجهیزات

 

گام‌های مربوط به آماده کردن مصاحبه

 

منابع و مآخذ:

Allen, Barbara (1992). Story in oral history: clues to historical consciousness. Journal of American history, 79: 2: 606-611.

Frisch, Michael (….).Oral history and hard times: A review essay. In “the oralhistoryreader” edited by Robert Perks and Alistar Thomson. Rutledge, 1998.

Frisch, Michael (1990). A shared authority: Essay on the craft and meaning of oral and
public history. Albany: state university of New York press.

Grele, Ronald (1975). Movement without aim: Methodological and theoretical problems
in oral history. In “the oral history reader” edited by Robert Perks and Alistar
Thomson.Rutledge, 1998.

Halley, Alex (1965). Black history, oral history and genealogy.In “the oral history reader” edited by Robert Perks and Alistar Thomson.Rutledge, 1998.

Lewis, Gwen Etter (1991). Black women’s life stories: reclaiming self in narrative texts. In Sherna Berger Gluck and PaphnePatai, eds. Women’s word: the feminist practice of oral history. New York: RoutledgeChampan&Hall.

Passerini, luisa (1979). Work, ideology and consensus under Italian fabscism.In “the oral history reader” edited by Robert Perks and Alistar Thomson.Rutledge, 1998.

Portelli, Allesandro (1998). What makes oral history different.In “the oral history reader” edited by Robert Perks and Alistar Thomson.Rutledge.

Rosen, Zweing؛ Roy, Hellen, David (1998). The presence of the past: popular uses of history in American life. New York: Colombia University Press.

Sangster, Joan (1994). Telling our stories. Feminist debates and the use of oral history. Women’s history review, V.3, No.1, 5-28.

Shopes, Linda (1998). Making sense of oral history.Http://history matters.gmu.edu. Sommer, Barbara e.؛ Quinlan, Mary kay (2009).The oral history manual.Second edition, Altamira press.

Thompson, paul (1978). The voice of the past: oral history.In “the oral history reader
edited by Robert Perks and Alistar Thomson. Rutledge 1998. http://www.baylor.edu/oral

 

 

[1] Allen Nevins

 

[2] Grover Cleveland

[3] Alex Haley

[4] Paul Thompson

[5] Essex

[6] Michaeel Frisch

[7] Ronald Grele

[8] International journal of oral history

[9] Luisa Passerini

[10] Allesandroportelli

[11] Joan Sangster

[12] Zwing&David

[13] Michaeal Frisch

[14] Anti- history

[15] More history

[16] Ashton

[17] Lewis

[18] Barbara Allen

[19] Passerini