مرکز پژوهش‌های تاریخ شفاهی ایران

نجات اصفهان نیازمند همدلی، همنوایی و برداشتن عینک قضاوت است

نجات اصفهان نیازمند همدلی، همنوایی و برداشتن عینک قضاوت است

سید مرتضی سقائیاننژاد، دکترای مهندسی برق دارد و عضو هیئتعلمی دانشگاه بوده و هست. از سال 1382 وارد مدیریت شهری شده، اما قبل از آن، چهار سال ریاست دانشگاه اصفهان و نزدیک به نُه سال ریاست دانشگاه صنعتی اصفهان را بر عهده داشت و سپس به شهرداری اصفهان آمد. پس از آن به شهرداری قم رفته و در حال حاضر مدیری باسابقه در حوزه مسائل شهری است.

سقائیاننژاد نزدیک به 18 سال است که در شهرداری کار میکند و شاید از نظر قدمت، پیشکسوت شهرداران ایران باشد. صبغه او دانشگاهی بوده و تا اینکه به دنبال تغییرات مدیریتی که از سال 82  و انتخاب ریاستجمهوری در استان به وقوع پیوست، برای شهرداری اصفهان انتخاب شد.

 

   بهعنوان یک شهروند اصفهانی توصیف شما از شهر اصفهان چیست؟ این نگاه در فرایند مدیریت شهری کلانشهر اصفهان چقدر تغییر کرد؟

در درجه اول کسی که می‌خواهد در جایی مدیریت کند باید شناختی از آن محیط داشته باشد. اگر من اقلیم اصفهان را نشناسم، قاعدتاً نمی‌توانم در آنجا مدیریت کنم یا اگر مدیریت کنم، آن مدیریت در چارچوب و شئونات اصفهان نخواهد بود. یادمان باشد که در تمدن اسلامی که از ابتدای دوران استقرار اسلام تا پنج قرن بعد در کشورهای مختلف به وجود آمده، 300 سال آن در اصفهان شکل گرفته است. تمدن بزرگ اسلام در زمان آل‌بویه به گونه‌ای بوده که هزاران دانشمند از سراسر جهان اسلام در اصفهان مستقر شده بودند. پس ما وارد یک شهر تمدنی شده‌ایم. البته این تمدن ادامه پیدا کرد و درست است که بعد از سلجوقیان، اصفهان دچار مشکلاتی شد، اما بعد از 600 سال در اصفهان مکتب اصفهان پایه‌ریزی شد. این مکتب شعبات و ابعاد مختلف دارد و فقط به اینجا ختم نمی‌شود. حتی در دوران مشروطه، در نهضت روحانیت، برادران آقانجفی کار را دنبال کردند و آن را در صفهان شکل دادند. این روال ادامه پیدا کرد تا زمان انقلاب، که استان اصفهان به‌عنوان پیشرو در انقلاب معرفی شد. سابقه ارزشمند فرهنگی، تاریخی و هنری اصفهان آن را به یکی از قطب‌های اصلی گردشگری تبدیل کرده و آثار تاریخی باقی‌مانده از دوران گذشته این شهر را به یک موزه متحرک بدل ساخته است. در تمدن بزرگ اسلامی شهر اصفهان شیخ بهایی و میرفندرسکی و میرداماد و ملاصدرا و حاجی کلباسی و مجلسی و… بالیده‌اند

اصفهان در دوره‌هایی از تاریخ پایتخت کشور اسلامی بوده است. پایتخت فرهنگی جهان اسلام (بعد از مکه) در سال 2006 جایگاه اصفهان را برای ما مشخص می‌کند. 600 مورد صنایع‌دستی در جهان ثبت‌شده که 300 مورد آن در ایران است و 200 مورد از آن در اصفهان قرار دارد. این خطه 23 هزار شهید در دفاع مقدس تقدیم کرده است و 10 درصد اسرا و 10 درصد جانبازان جنگ از این شهر بوده‌اند. اصفهان پایگاه تمدن نوین اسلامی خواهد بود و مقام معظم رهبری مرتباً بر آن تأکید می‌کنند. مزیت صنایع بالادستی مثل فولاد و پتروشیمی در این شهر وجود دارد که گرچه آثار تخریبی برای اصفهان داشته، ولی واقعیت این است که ازلحاظ اقتصادی در حال پمپاژ منابع اقتصادی به کشور است و مقام دوم را در کشور دارد. اصفهان محل عبور خطوط اصلی انتقال نفت جنوب به شمال، قطب صنایع نساجی کشور و دارای موقعیت ممتاز به لحاظ حمل‌ونقل است و با توجه به موقعیت جغرافیایی در فلات مرکزی، کریدور مواصلات جنوب و شمال و شرق و غرب کشور به شمار می‌آید. از همه مهم‌تر سرمایه انسانی خلاق و توانمند است. در سال‌هایی اصفهان به کل کشور مدیر صادر می‌کرده است. اصفهان نزدیک به 18 دانشگاه دارد و شهرک علمی و تحقیقاتی آن دارای 600 شرکت دانش‌بنیان است.

این شهر این مزیت‌ها را دارد و حالا ما شهرداری هستیم و می‌خواهیم این شهر را مدیریت کنیم. نکته مهم اول برای من تاریخ و تمدن شهر بود که لازم بود به آن برسیم. به همین دلیل پنج خانه در اصفهان تعریف کردیم. خانه سلجوقیان را برای دوران سلجوقیان تشکیل دادیم. مکتب اصفهان را به دلیل اینکه یکی از حرکت‌های تأثیرگذار و حتی زیربنای تمدن نوین اسلامی بود در قالب خانه حکمت و فلسفه طراحی کردیم. بعد برای دوران مشروطیت خانه مشروطیت را راه انداختیم و هرکدام از این‌ها برای مسئولیت‌هایی که برایشان تعریف کردیم اهلیت داشتند. بعد برای اثراتی که اصفهان در انقلاب و جنگ تحمیلی داشت خانه انقلاب را راه انداختیم که قرار بود بیشتر با محوریت ولایت‌فقیه و نظام جمهوری اسلامی باشد. با ایجاد خانه مهدویت قرار بود اصفهان در مسیر آینده‌پژوهی و مهدویت برود و حرکت‌های فرهنگی در این مراکز انجام گیرد. یعنی اگر سمیناری می‌خواهد در اصفهان برگزار شود با هماهنگی این پنج مرکز باشد و هرکدام از این خانه‌ها بتواند نقش اصلی خودش را داشته باشند. این یک بحث زیربنایی بود که لازم بود برای شهر پیش‌بینی کنیم که به‌طورکلی می‌توان گفت یک حرکت فرهنگی است؛ یعنی کاملاً بر مبنای داشته‌ها و آثار تمدنی ماست. بعد از این حرکت‌هایی که در اصفهان اتفاق افتاد، سمپوزیوم‌ها، سمینارها و حتی خواهرخواندگی‌هایی که در اصفهان شکل گرفت، بر این مبنا بود؛ یعنی ما باید در چارچوبی که بنای آن این تمدن و این فرهنگ بود حرکت می‌کردیم. بقیه مباحث هم پیرو همین موارد بود؛ مثلاً به‌منظور ارج نهادن به ICCN یا فرهنگ ناملموس، قدرت مدیریت شهری به حدی رسید که 750 نفر خارجی را یک هفته به اصفهان دعوت کند و ما بتوانیم روی فرهنگ ناملموس کار کنیم. در ابعاد مختلف قومیت‌های مختلف آمدند و کارهای خودشان را معرفی کردند. هدف از همه این‌ها این بود که حرکت ما طبق یک نقشه راه باشد. عزیزانی که قبل از ما بودند اصفهان+22 را راه انداخته بودند؛ اما این طرح، پروژه‌محور بود. باز هم قبل از ما روی برنامه اصفهان 85 کار کرده بودند و ما اصفهان 85 را اجرا کردیم. اصفهان 90 و اصفهان 95 و اصفهان 1400 برنامه‌های دیگر بود که زمانی که من از شهرداری بیرون آمدم داشتیم روی برنامه اصفهان 1400 کار می‌کردیم. شعار ما این بود که این دیوار بلند بی‌اعتمادی بین مردم و مدیریت شهری را باید کوتاه کنیم؛ به خاطر اینکه شهرداری‌ها هم مدیریت درآمد و هم مدیریت هزینه دارند؛ پس شهرداری باید از دست مردم پول بگیرد و همین پول را برای مردم در چارچوب مصوبات شورای اسلامی شهر به نحو احسن هزینه کند. مردمی که می‌خواهند به ما پول پرداخت کنند اگر ناراضی باشند، قطعاً ما به مشکل برمی‌خوریم. بعضاً مشاهده می‌کردیم که وقتی کار می‌کنیم و مردم می‌بینند، با اینکه در تنگنا هستند، سهم خودشان را پرداخت می‌کنند. این ارتباطی بود که ما باید ایجاد می‌کردیم؛ بنابراین من روندی را تحت عنوان ارتباطات با مردم دنبال کردم. ارتباطات با مردم در دو جنبه دسته‌بندی می‌شد: یکی ارتباط رودررو و دیگری ارتباط رسانه‌ای. برای ارتباط رودررو هفته‌ای یک روز را به این مسئله اختصاص داده بودیم و چون این موضوع جدید بود، اوایل کار ساعت‌ها طول می‌کشید. کمیته‌های مختلفی درست کرده بودیم که مشکلات مردم را رسیدگی کنند و ما برای آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کردیم. مردم هم استقبال می‌کردند. هم ما از مشکلات آگاه می‌شدیم و هم از ‌نظرهای جدید آن‌ها مطلع می‌شدیم. قسمت دوم ارتباطات ما ارتباطات رسانه‌ای بود. ما باید تریبونی درست می‌کردیم که بتوانیم از طریق آن با مردم حرف بزنیم؛ بنابراین «اصفهان زیبا» به وجود آمد. از آن طرف می‌خواستیم خبرها و برنامه‌ریزی‌ها را در حد ملی و حتی بین‌المللی به اطلاع برسانیم و «ایمنا» به‌عنوان یک خبرگزاری این کار را انجام می‌داد. سامانه 137 شهرداری برای ارتباطات تلفنی با شهروندان و بعد از آن صدای شهر و سیمای شهر به راه افتاد. چون برای ما مهم بود با مردم حرف بزنیم و چون نمی‌توانستیم هر روز هفته ملاقات داشته باشیم از یک رسانه که مختص خود شهرداری بود با مردم در ارتباط بودیم. در پرتو همین ارتباطات با ارگان‌هایی که می‌خواهیم کار کنیم هماهنگی هم ایجاد می‌کردیم؛ مثلاً استاندار خودش محوریت سیاسی شهر بود، ولی برخی مواقع به سیمای شهر دعوت می‌شد و این در نوع خود جالب بود. برای افتتاح پروژه‌ها ما معتمدین محلی را دعوت می‌کردیم و بر سر منافع شهر و شهروندان در مقابل هیچ ارگان و سازمانی کوتاه نمی‌آمدیم و همین حرکت‌ها باعث شد شهرداری اقتدار زیادی به دست آورد که شاید بعداً مورد هجمه برخی از افراد قرار گرفت. ما با نیروی انتظامی تعاملات بسیار خوبی داشتیم و هر ماه با قوه قضاییه جلسه داشتیم و مشکلات را مطرح می‌کردیم. در پرتو این ارتباطات داخلی و اقتدار و انسجام شهرداری توانستیم کارهایی را در اصفهان انجام دهیم. تحقق شهرداری الکترونیکی با محوریت برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری برنامه‌های شهری، تهیه و تدوین برنامه کلان فناوری اطلاعات شهرداری اصفهان، حرکت به سمت شهر دارای محور با بودجه‌ریزی محله‌محور، انجام پروژه‌های پژوهشی کاربردی، تهیه و تدوین آمارنامه شهر اصفهان به‌منظور ارائه برنامه‌های دقیق‌تر برای شهر، برگزاری جشنواره پژوهشی شهر اصفهان در سطح ملی، توسعه و تجهیز سیستم حمل‌ونقل، مدیریت هوشمند ترافیک، احداث و تملک 56 پارکینگ شامل 29 مورد طبقاتی، اجرای طرح‌های جدید در سیستم شهرسازی، توسعه سرانه فضای سبز از 10 مترمربع به ازای هر شهروند به 26.5 مترمربع که عدد قابل‌تأملی است، توجه به زیباسازی شهر و رسیدن به‌عنوان پاکیزه‌ترین شهر کشور، توسعه کمّی و کیفی خدمات ایمنی و آتش‌نشانی، تکمیل اولین بزرگ‌راه دوطبقه کشور به‌عنوان شاخص‌ترین پروژه عمرانی به لحاظ بازگشت سرمایه ظرف سه سال، توسعه فعالیت‌های مشارکتی در شهرداری مثل احداث اولین شهرک سلامت کشور که هنوز ادامه دارد، ولی بسیاری از مباحث اولیه آن زمان انجام شد، همه و همه جزو کارهای انجام‌شده ماست. یکی از اهداف ما بیرون بردن مباحث تجاری از داخل شهر به سمت خارج شهر (سیتی‌سنتر) بود که به هدفِ بردن ترافیک به خارج از شهر صورت گرفت. مباحث اولیه سیتی‌سنتر منطقه 7 که به‌تازگی در شرف اتمام است آن زمان صورت گرفت. احداث مجموعه پارکینگ‌های تجاری، اداری، ساماندهی مبلمان شهری و احداث شهربازی سرپوشیده سرزمین رؤیاها ازجمله کارهای مشارکتی بود که در فاز اول دنبال کردیم. از دیگر فعالیت‌های ما ایجاد و توسعه مراکز فرهنگی و ورزشی و ارتقای فرهنگ شهروندی با احداث ورزشگاه و کتابخانه و فرهنگ‌سرا در هر محله، ایجاد و توسعه مراکز تفریحی مثل تله‌کابین صفه و تله‌سیژ ناژوان، اتمام قرارداد و طرح اولیه آکواریوم در سال 94، توسعه باغ پرندگان و مجموعه طبیعی ناژوان، محور گردشگری سلامت، توسعه باغ غدیر، توسعه باغ پرندگان و باغ فدک، ارتقای کمّی و کیفی مراکز و میادین خرید و توزیع کالا، مانند بازارهای کوثر، تبدیل10 منطقه شهرداری به 15 منطقه و اجرای بیش از 100 پروژه مرمت و نوسازی و بهسازی در مساحتی بالغ‌بر 50 هزار مترمربع در محورهای تاریخی و گردشگری بود. ارتقای جایگاه ملی و بین‌المللی شهر اصفهان با مبحث خواهرخواندگی‌ها با 15 شهر دنیا نیز حرکت بسیار خوبی بود، چون شهرها سیاسی نیستند و ارتباط مردم با مردم است و بسیار می‌تواند کمک‌کننده باشد. در این راستا اقداماتی مانند جشنواره فیلم کودک و نوجوان برگزار می‌شد؛ همچنین چند دوره آتش‌نشان‌های ما به آلمان فرستاده شدند، شهردار استانبول به اصفهان آمد و یک تیم فضای سبز و زیباسازی به استانبول رفتند تا به آن‌ها مشاوره بدهند. خواهرخواندگی یعنی ما بتوانیم از ظرفیت‌های همدیگر استفاده کنیم. این کار به سمت و سوی خوبی می‌رفت، ولی امروزه به یک حرکت تشریفاتی تبدیل شده و این خیلی بد است. البته تحریم‌ها و سیاست‌های خارجی هم تأثیرگذار بوده است. خواهرخواندگی شهر فرایبورگ و اصفهان باعث شده بود هر هفته سه پرواز از توریست‌های آلمانی به اصفهان بیایند و این اقتصاد شهر را رشد می‌داد و باعث تبادلات فرهنگی می‌شد. در هفته نکوداشت اصفهان از خواهرخوانده‌ها دعوت می‌کردیم تا با ظرفیت‌های داخل اصفهان آشنا شوند. هفته فرهنگی اصفهان را در الجزایر و لبنان و ایرلند برگزار کردیم و کالاهای فرهنگی خودمان را آنجا ارائه می‌دادیم. برگزاری هفته فرهنگی ژاپن در اصفهان، برگزاری سومین اجلاس بین‌المللی مقاومت اسلامی در زمینه تجارب جبهه و جنگ، برگزاری جشنواره بین‌المللی میراث فرهنگی ناملموس در کشورهایی مانند فرانسه و ایتالیا و کره که در آن بعد از دو سال شهردار اصفهان رئیس این کنفرانس بود، از دیگر فعالیت‌های ما به شمار می‌آید، ولی نمی‌دانم بعداً چه شد که ادامه پیدا نکرد و اگر ادامه‌دار بود، چقدر می‌توانست به شناخت ظرفیت‌های اصفهان کمک کند.

در سال 80 مقام معظم رهبری به اصفهان و تخت فولاد تشریف آوردند و مشاهده شد که کارهای بسیاری از قبل مانده است، از وقتی مدیریت را به دست گرفتیم، بنا به فرمایشات رهبر معظم انقلاب به انجام رساندیم. دو ردیف بودجه در این دوران یکی برای مساجد و یکی برای کانون‌های فرهنگی اختصاص دادیم که آن زمان حدود 18 میلیارد تومان بود؛ بدین صورت که یک‌سوم هزینه ساخت مسجد را ما می‌دادیم؛ درواقع ظاهر مسجد و سرویس‌های بهداشتی مساجد را که حالت عمومی داشت ما انجام می‌دادیم. ساماندهی و اجرای طرح‌های عمرانی، حلقه‌های ترافیکی و احداث تقاطع‌های غیرهم‌سطح. احداث 46 خیابان در دوره دوازده‌ساله (حدود 97 درصد از خیابان‌هایی که در طرح تفصیلی پیش‌بینی شده بود)، ساماندهی رینگ دوم و احداث تقاطع‌های موردنیاز و احداث رینگ سوم و 20 مورد از تقاطع‌های آن و طراحی رینگ چهارم هم از جمله اقدامات ما بود. طرح عظیم مرکز همایش‌های بین‌المللی قرار بود انتهای سال 94 به بهره‌برداری برسد و تمام وسیله‌ها هم خریداری شده بود. دلیل اینکه این پروژه به اصفهان آمد ملاقات من با آقای رائو رئیس یونسکو در پاریس بود. او گفت اگر شما امکانات برگزاری سمپوزیوم‌های مختلف را برای ما فراهم کنید، من تمام همایش‌های آسیا را به اصفهان می‌آورم، به دلیل اینکه ظرفیت تمدنی اصفهان بسیار قوی است. بحث اجلاس سران که مطرح شد، قرار بود در کیش ساخته شود. ما صحبت کردیم که کیش مثل دبی است و این باید در یکی از شهرهای تاریخی و تمدنی باشد که با تاریخ ما آشنا شوند. بررسی کردند و دو شهر شیراز و اصفهان را برای این کار پیش‌بینی کردند. داشته ما همین زمینی بود که معرفی کردیم و امتیاز بالاتر آورد. در هیئت دولت با استفاده از قانون 127 که براساس آن دولت می‌تواند برای خودش بودجه‌گذاری کند قرار شد اعتباری به ما بدهند. مقیاس زمین 100 هکتار بود با پیش‌بینی 20 ویلا برای اسکان رئیس‌جمهور و همراهان، یک هتل 5 ستاره، یک مجموعه تجاری و یک سالن 2500 نفری استاندارد مثل سازمان ملل که 220 هیئت می‌توانند از آن استفاده کنند. ویلاها بعداً تبدیل به 10 مورد شد و در همان زمان ما اجرا شد، امکاناتی مثل برق و مباحث زیربنایی آماده شد و فضای سبز آن آغاز شد. طرح باید به‌گونه‌ای می‌بود که بااین‌همه هزینه‌ای که قرار بود صورت بگیرد چیزی درخور اجلاس باشد؛ بنابراین از طریق شرکتی واسطه، طرح مجموعه را از شکرت ادکینگ که شرکت معروفی در سطح جهان است گرفتیم. اجرای طرح را هم می‌خواستند به عهده بگیرند، ولی چون اینجا مسائل امنیتی داشت قبول نکردیم. طرح را به اصفهان آوردیم و خودمان محاسبه و پیاده کردیم و فاز دوم شروع شد. ما جایی را انتخاب کرده بودیم که به فرودگاه نزدیک باشد، چون اصفهان باید به سمت صنعت گردشگری می‌رفت و اگر کنفرانس‌ها به اینجا می‌آمد، یعنی ما مرتباً مهمان داشتیم و دائماً هتل‌ها پر بود و همه‌گونه امکاناتی باید فراهم می‌بود. در قرارداد با دولت ذکر شده بود که اگر دولت می‌خواهد از اینجا استفاده کند باید اجاره آن را پرداخت کند. دولت تنها 20 میلیارد به ما داد و بقیه‌اش را ما ساختیم و قرار بود پایان سال 94 سالن اصلی افتتاح شود، ولی سال 1400 افتتاح شد. اهمیت این سالن به‌قدری بود که چند درجه اصفهان را ارتقا می‌داد، ازلحاظ اقتصادی و صنعت توریسم و مباحث دیگر؛ ولی قسمت تجاری انجام نشد و هتل در حد همان اسکلت اولیه ماند. برای اینکه مجموعه کامل شود، این‌ها هم حتماً باید انجام شود. این مجموعه در صورت تکمیل در خاورمیانه بی‌نظیر است و امیدوارم کامل شود. خط 1 قطار شهری به طول 20 کیلومتر و طرح‌ریزی خط 2 هم در زمان ما انجام شد. بدنه‌سازی شرق چهارباغ که قبل از ما کسی جرئت انجام آن را نداشت هم انجام شد. در مورد میدان امام علی هم مطرح بود که بالاخره چه کسی جرئت می‌کند پا به آن بگذارد. ما میدان زغال را داشتیم که هر صبح یک جنازه از آن بیرون می‌آمد. کسی جرئت نداشت شب‌ها به این قسمت برود. بافت فرسوده بود و مانند یک باتلاق. ما گفتیم اینجا یکی از مسائل اصفهان است و باید حل شود. تصاویری که وجود دارد گویای همه‌چیز است. 32 هکتار بافت اینجا ترمیم شد و انفجاری اینجا رخ داد که تا احمدآباد و شکرشکن و شهدا، یعنی تا 32 هکتار اطراف خودش را به لرزه درآورد و نوسازی صورت گرفت. خود میدان هم آباد شد و بعد از این بود که مسجد جامع اصفهان ثبت جهانی شد. بازارهای ما که از گذشته منقطع شده بود دوباره به طول 14 کیلومتر متصل شد تا ما بتوانیم محور فرهنگی‌مان را تا میدان نقش‌جهان و هزارجریب ادامه دهیم. در همین مسیر به مدرسه شیخ بهایی و خانه نظام‌الملک رسیدگی شد و مدام در این مکان‌ها جلسات و سمینارهای فرهنگی برگزار می‌شد. ما تنها ساختمان نساختیم. برنامه‌های فرهنگی آن را نیز باید در نظر گرفت. چند جلد کتاب از خانه مشروطیت بیرون آمده که همه‌اش می‌تواند زیربنای تمدن نوین ایرانی اسلامی باشد. نگاه ما این بود که به هر قسمت به شکل تخصصی نگاه کنیم.

   چالشهای شهرداریها در دوره کاری شما چه چالشهایی بود؟

علاوه بر اقداماتی که داخل شهر اصفهان صورت می‌گفت، در جلسه کلان‌شهرها حضور ثمر بخش داشتیم و یکی از محوریت‌های اصلی این جلسات اصفهان بود، ما می‌خواستیم با وضعیتی که شهرداری‌ها داشتند مبارزه کنیم. شهرداری‌ها ارگان‌هایی عمومی، مستقل و غیردولتی هستند و نزدیک به 71 درصد مردم امروز شهرنشین‌اند و در کلان‌شهرها این عدد به 85 درصد می‌رسد. سازمان ملل پیش‌بینی کرده در پایان هزاره سوم 90 درصد مردم جهان شهرنشین خواهند بود؛ این یعنی ما باید بیش از پیش به مسائل شهری رسیدگی کنیم. از سال 87 که شوراها راه افتاد، تابه‌حال هزاران پروژه کوچک و بزرگ در شهرها انجام شده است. شورای شهر یک پارلمان محلی است. اگر امروز شما مصوبه‌ای داشته باشید، فردا می‌توانید به شورا ببرید و مصوبه بگیرید و اجرا کنید. آب و فاضلاب اصفهان بودجه نداشت و ما طرح را به شورا بردیم. شورا 4 ریال به تعرفه‌ها اضافه کرد و یک بودجه میلیاردی پدید آمد و توانستیم شبکه فاضلاب را انجام دهیم.

نجات اصفهان نیازمند همدلی، همنوایی و برداشتن عینک قضاوت است

شورای شهر می‌تواند به قدری مؤثر باشد که یک‌شبه انتظار چندساله شهر را برآورده کند. مدیریت شهری یعنی این؛ ولی متأسفانه این جایگاه در کشور جا نیفتاده است. جمعیت شهرنشین به اینجا رسیده، ولی جایگاه ما در سلسله‌مراتب کشوری کجاست؟ ما در دولت صدا نداریم، در مجلس صدا نداریم و در جاهایی که نیستیم برای ما تصمیم‌گیری می‌شود. یک مجموعه بزرگ با این جمعیت را می‌شود رها کرد؟ ورزش وزیر دارد، محیط‌زیست وزیر دارد، میراث فرهنگی وزیر دارد، آیا این جمعیت که امروز نزدیک 57 میلیون را به خودش اختصاص داده نباید جایی داشته باشد؟ قبلاً زیر نظر وزارت کشور بود، اما وزارت کشور هم دیگر آن وزارت کشور قبل نیست. در وزارت کشور، قبل از متمم قانون اساسی، وزیر کشور شیخ‌الوزرا بود. نخست‌وزیر داشتیم که در صورت عدم حضور او هیئت دولت را وزیر کشور اداره می‌کرد. بعد از اینکه متمم قانون اساسی به وجود آمد وزارت کشور هم مثل سایر وزارتخانه‌ها شد و به حاشیه رفت. درصورتی‌که قبلاً در مرکز بود. حالا می‌خواهند این جمعیت زیاد را با یک وزارتخانه تضعیف‌شده پیوند دهند و معلوم است که اموراتش حل نمی‌شود. حرف ما این بوده که باید اتحادیه شهرداری‌ها راه بیفتد و یکی از چالش‌های ما اتحادیه شهرداری‌هاست. کار اتحادیه شهرداری‌ها این است که عقل منفصل شهرداری‌ها را به هم وصل کند. بودجه این مجموعه بزرگ حدود 100 هزار میلیارد است. حدود 350 هزار نفر کادر شهرداری هستند و ارگان بسیار بزرگی است. نمی‌توانند آن را بگذارند زیر نظر ارگانی مانند سازمان شهرداری‌ها و بعد تعریف کنند شهرداری‌ها ارگان‌های غیردولتی و عمومی و مستقل هستند، اما یک سازمان دولتی بر آن حاکم باشد. اینجاست که باید اتحادیه شهرداری‌ها از خود شهرداری‌ها شکل بگیرد، کارشناسان شهرداری‌ها به آنجا بروند و شهرداران هم بعد از بازنشسته شدن از طریق اتحادیه تجارب خود را در اختیار دیگران قرار دهند تا معضلات شهری حل شود. همه این‌ها به اتحادیه می‌روند و برای شهرها فکر می‌کنند. قبل از انقلاب ما اتحادیه داشتیم، ولی چون ساختارش یک ساختار پهلوی بود، در سال 59 منحل شد. ماده 108 قانون شهرداری‌ها هم منحل شد، چون بودجه این‌ها را تنظیم می‌کرد. امروز اتوبوس‌رانی‌ها اتحادیه دارند؛ برای چه شهرداری‌ها اتحادیه ندارند؟ پس یکی اتحادیه و یکی دیگر بانکی بود که تأسیس کردیم به نام بانک شهر. تهران و مشهد و اصفهان بانک شهر را راه انداختند. بانک شهر قرار بود پروژه‌های شهری را حمایت کند و با بانک تجارت و بانک ملی فرق داشته باشد. پروژه‌های این بانک پروژه‌های شهری است و شهرداری‌های کلان‌شهرها در آن سهام دارند، ولی بانک مرکزی یکسان به این قضیه نگه می‌کند، درصورتی‌که بانک شهر (city bank) در کل دنیا مشخصاً قرار است در اقتصاد شهری سرمایه‌گذاری کند. ما این‌همه زمین داریم. باید کسی ازلحاظ اقتصادی این‌ها را مدیریت کند تا شهرداری‌ها بتوانند کار کنند.

درآمدهای پایدار یکی دیگر از چالش‌های شهرداری هاست. در سال 1362 که شهرداری‌ها را مستقل اعلام کردند، به این فکر نکردند شهرها چگونه مدیریت شوند، فضای سبز را چه کسی انجام دهد و زباله‌ها را چه کسی حمل کند و آسفالت معابر چگونه انجام شود. فقط گفتند مجلس شورای اسلامی روی درآمدهای پایدار برنامه‌ریزی کند و امسال در سال 1400 تازه در مجلس برای درآمدهای پایدار حرف می‌زنند. تازه مقدار آن فقط 20 درصد از منابع شهرداری‌ها را تأمین می‌کند. این‌گونه شهر اداره نمی‌شود و شهرداری مجبور است شهر را بفروشد. به این ترتیب تراکم و فضا و طبقه می‌فروشد، خلاف‌ها ایجاد می‌شود و بازار ماده 100 داغ می‌شود. این‌ها از ریشه غلط است، چون اگر درآمد پایدار برای شهرها تعریف می‌شد، شهر باید اداره می‌شد. به مردم نباید فشار آورد که همه درآمدها از آن‌ها تأمین شود. دولت تعهداتی دارد که شهر را بسازد. ما راه و شهرسازی داریم؛ پس ساخت شهر به دست دولت است و اداره شهر وظیفه ما. من باید شهر را بدارم، بعد از اینکه شهر ساخته شد. زیرساخت‌های شهر را باید بسازند و تحویلم دهند. پول قطار شهری را که نباید مردم بدهند، دولت باید از محل بودجه‌ها و صندوق اعتبارات پول آن را بدهد تا شهر جلو برود. بافت‌های فرسوده همین‌طور. اصفهان 2500 هکتار بافت فرسوده دارد. چه کسی باید این‌ها را نوسازی کند؟ مجلس تصویب کرد سالی 10 درصد، ولی کو؟

یکی دیگر از مسائل شهر اصفهان حمل‌ونقل عمومی است. قرار بود حمل‌ونقل عمومی تقویت شود، اتوبوس را می‌خریدیم 100 میلیون و از این رقم دولت 80 میلیون آن را پرداخت می‌کرد. الان اتوبوس را 6 میلیارد می‌خریم و دولت هیچ ‌رقمی از آن را نمی‌دهد. در بافت فرسوده قرار شد 50 درصد تخفیف دهند و دولت تأمین کند. یک ریال هم دولت نپرداخت. مباحثی هم مطرح شده که شهرداری می‌روند قرض می‌کنند، خب چه کار کنند؟ با توجه به تورم 46 درصد، اگر من 18 درصد قرض کردم کار مثبتی بوده است؛ در غیر این صورت باید دست روی دست گذاشت، ولی این‌گونه نمی‌شود. قطار شهری هزینه 4 هزار میلیاردی دارد، یعنی اندازه نصف بودجه باید برای خط 2 مترو هزینه شود، از کجا؟ از درآمد پروانه و نوسازی و عوارض که این‌ها انجام نمی‌شود. مالیات بر ارزش افزوده که یکی از راه‌های درآمد پایدار است هیچ‌گاه شفاف نشده است. ما در جرائم راهنمایی و رانندگی ردیف بودجه داریم، ولی پرداخت نمی‌کنند؛ پس چگونه در شهر دوربین نصب کنیم؟ شهر یک موجود زنده است و هزینه دارد.

یکی دیگر از چالش‌ها، مدیریت واحد شهری است که نبود آن عامل بسیاری از مشکلات برای شهروندان است. کمیسیون‌هایی که برای زمین وجود دارد شامل کمیسیون ماده 5، ماده 99، ماده 16 است. زمینی که خارج از شهر است به‌مرور وارد شهر می‌شود و متعلق به شهر است. هرکدام از این‌ها عقیده و نظر خودشان را اعمال می‌کنند. محور اجراییات شهر شهرداری است و مسئول اجراییات شهر شهردار. استاندار محترم مسئول سیاسی شهر است. مسئول تربیتی بدنی شهر امور ورزش است، ولی شهرداری ورزشگاه‌ها را می‌سازد و شهردار مسئولان را انتخاب می‌کند. کارهای فرهنگی شهرداری‌ها را با ارشاد مقایسه کنید. در بحث بهزیستی کمک‌های شهرداری‌ها  را با سازمان بهزیستی مقایسه کنید. وضعیت آب در اصفهان خراب است. پسابی که باید به شهرداری بدهند تا حداقل کمربندی سبز شهر را آبیاری کند، با قیمت بالا به ما می‌فروشند، درحالی‌که این پساب باید به شهرداری داده شود تا فضای سبز شهر با آن اداره شود. این‌ها چالش‌های زیربنایی شهرداری‌هاست. بحث حاشیه‌نشینی هم از مشکلات شهرداری‌ها است. به هم خوردن فرهنگ شهر در اثر همین حاشیه‌نشینی‌ها و جابه‌جا شدن‌ها از معضلاتی است که به‌راحتی نمی‌توان آن را حل کرد. ما برای دولت‌ها خاکریز هستیم و در همه تحریم‌ها و وضع بد اقتصادی کار خودمان را انجام می‌دهیم. کارهای عمرانی شهر را چه کسی انجام می‌دهد؟ معاونت عمرانی استانداری یا معاونت عمرانی شهرداری؟ حمل‌ونقل عمومی شهر به دست کیست؟ پس به‌اندازه این‌ها به شهرداری اختیار بدهند! پارلمان شهری را که روزبه‌روز دارد ضعیف‌تر می‌شود قوی کنند. من بدم نمی‌آید در کلان‌شهرها شهردار را انتخاب بکنند، اما اگر طرح به مجلس برود، می‌گویند شهردار را وزارت کشور بگذارد. از این طرف شورای شهر می‌گوید من باید شهردار را منصوب کنم و هرکس طناب را به سمت خودش می‌کشد. به اعتقاد من در کلان‌شهرها شهردار را مردم باید انتخاب کنند تا پشتوانه داشته باشد و بتواند بایستد و کار کند. شهرداران قَدَر را انتخاب کنند تا کار کند. شهردار باید بتواند از تمام ارگان شهر و از تمام وزرا حق شهر را بگیرد.

چالش‌های دیگری در استان مطرح است مانند تأمین آب برای اصفهان که بسیار مهم است. فرونشست زمینی که اطراف ما دارد اتفاق می‌افتد، ترک‌هایی که بر پل‌های تاریخی نشسته نشان می‌دهد سفره‌های آب‌های زیرزمینی خالی است و زمین دارد حرکت می‌کند و این یک فاجعه است. این تاریخ و تمدنی که از آن صحبت می‌کنیم در معرض خطر است. زاینده‌رود اگر مهم‌تر از دریاچه ارومیه نباشد، کم‌اهمیت‌تر از آن نیست. زاینده‌رود هنوز در سطح ملی مطرح نشده است. در مجمع آب زاینده‌رود قرار شد هیچ برداشتی از هیچ حوزه‌ای انجام نشود، ولی می‌بینیم برداشت‌ها ادامه دارد. کشت برنج باید در استان ممنوع شود و برای قسمت شرق اصفهان باید بررسی شود چه کشتی انجام شود تا کمتر آب ببرد. ما باید گونه‌های کشت را تغییر دهیم و مصرف آب در صنعت و کشاورزی هر دو باید رعایت شود. ما با چهارمحال و خوزستان که دعوا نداریم. 800 هزار نفر از مردم عزیز چهارمحال دارند در اصفهان زندگی می‌کنند. بسیاری از شهدای اصفهان در خطه خوزستان برای این مرزوبوم جنگیدند و شهید شدند. چرا آب یک دعوای قومیتی شده است؟ چرا در سطح ملی یک کمیته معتبر برای آب تصمیم‌گیری نمی‌کند؟ بحث محیط‌زیست و هوای ناسالم به یک مشکل همیشگی در اصفهان تبدیل شده و باید به آن رسیدگی شود. همچنین باید علت رتبه پایین شاخص کسب‌وکار در استان اصفهان نسبت به میانگین کشوری، عقب‌افتادگی در توسعه صنایع پایین‌دستی و فناوری در حوزه‌های فولاد و نساجی و پتروپالایشی و عقب‌افتادگی در استان در حوزه اقتصاد دانش‌بنیان را بررسی کرد. ظرفیت اصفهان بیش از این حرف‌هاست. همه‌جا داریم از مایه می‌خوریم و کم‌کم شهرداری‌ها باید به مباحث نرم‌افزاری وارد شود. بحث‌های سخت‌افزاری سال‌هاست که انجام شده است. شورای شهر باید به این مسئله ورود کند و کشاورزی سنتی در استان محدود شود تا آب کمتری مصرف شود. اکتشاف و بهره‌برداری از معادن جدید در بالادست اصفهان هم جزو مواردی است که باید به آن رسیدگی شود. درخصوص عدم توسعه صادرات سنگ‌های ساختمانی باید شورای شهر و اتاق بازرگانی ورود کند. ما باید با اتاق بازرگانی ارتباطات منسجمی برقرار سازیم و ارتباط بین شهر و بخش خصوصی را تقویت کنیم تا اقتصاد شهری شکل بگیرد.

شورای شهر باید به فکر اقتصاد شهری باشد و ما باید وارد بحث‌های جدید اقتصادی شویم. ضعف سامانه‌های الکترونیکی و نبود حرکت در راستای هوشمندسازی شهر مهم است که به‌صورت جایگاه‌های کوچک وجود دارد، ولی یکپارچگی آن با مشکل روبه‌روست. بخشی از پروژه‌های کلان‌شهر هم باقی مانده است. در قطار سریع‌السیر شهر باید شورای شهر ورود کند. ما هم در این حوزه منتفعیم و مسیر تهران-قم-اصفهان خیلی مهم است. دهکده لجستیک قرار بود در اصفهان راه بیفتد؛ شهرک پوشاک قرار بود راه بیفتد؛ ایرلاین وست یعنی اصفهان یک هاب ایرلاینی شود، فرودگاه اصفهان در شأن اصفهان نیست. بین سهم اصفهان از درآمدهای ملی و سهم اعتبارات دریافتی توازن برقرار نیست. ما دومین مالیات کشور را می‌دهیم، ولی ازنظر درآمدی متأسفانه جایگاهی نداریم. تمام این‌ها باید در پرتو وحدت و همدلی جلو برود. یعنی شورای شهر و شهردار و نمایندگی استان، استانداری و تمامی ارگان‌های حاضر در جلسه باید با وحدت کلمه شهر را جلو ببرند. نمی‌شود صحبت از وحدت کرد، ولی وحدت از درون شکل نگرفته باشد. منظور از وحدت درون این است که کینه‌ها باید کنار گذاشته شود و از ظرفیت‌ها استفاده شود. امروز اصول‌گرا و اصلاح‌طلب فرقی نمی‌کند و آن‌هایی که ظرفیت دارند و دلشان برای این کشور می‌سوزد، آن‌هایی که کشور برایشان هزینه کرده‌ است، اگر اختلاف‌سلیقه هم دارند، باید برای حل مشکلات مردم گام بردارند. باید دید قانون چه ظرفیت‌هایی برای شکوفایی اصفهان دارد. نباید با عینک قضاوت همدیگر را ببینیم. نجات اصفهان از این چالش‌ها در گرو این قضیه است. دولت باید برای ما کار کند، ولی آن‌قدر گرفتار است که نمی‌تواند کاری کند و اگر هم هر قولی بدهد، نمی‌تواند عمل کند. خودمان باید دستمان را بر زانو بگذاریم و از ظرفیت‌های زیاد اصفهان استفاده کنیم و با همدلی و هم‌نوایی سراغ مسائل برویم و بتوانیم گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم، وگرنه هر روز وضعیت بدتر از این خواهد شد.

نجات اصفهان نیازمند همدلی، همنوایی و برداشتن عینک قضاوت است

   یک بخش از توسعه متأثر از برنامه و بخش دیگر نیروی انسانی است که میتوانند با همدلی و همراهی کار کنند. آیا خلقوخوی مردم منطقه در این میان تأثیرگذار است؟

در چالش‌هایی که من مطرح کردم منابع انسانی خیلی مهم است. نکته اول این است که اگر به سمت شهرداری الکترونیکی یعنی شهرداری شیشه‌ای رفتیم، از این تجمع نیروهایی که شکل گرفته کم خواهد شد و نیروها کیفی می‌شوند و برای این نیروهای کیفی می‌توان بهتر برنامه‌ریزی کرد؛ بنابراین یکی از بحث‌های اصلی ما در ارتباط با نیروی انسانی این است که قوانین بالادستی باید به کمک ما بیایند و اداره استخدام کشوری با ما همکاری کند. الان ما 7 نوع استخدام در شهرداری داریم. این چه معنی می‌دهد؟ ارگان به این مهمی چرا باید این‌گونه باشد؟ از سال 81 دولت و مجلس می‌خواسته این‌ها را سازمان‌دهی کند، ولی هنوز کاری صورت نگرفته است.

یک بحث دیگر مردم هستند. فرهنگ شهروندی بسیار جای کار دارد. فرهنگ شهروندی هم به عهده شهرداری است. ترویج قرآن و فرهنگ ایثار و شهادت مبنای کار ماست و مساجد و کانون‌های فرهنگی هم وظایفی دارند، ولی شهرداری باید به فرهنگ شهروندی بپردازد، مثل فرهنگ ترافیک و فرهنگ زباله. مثلاً در اکثر نقاط دنیا زباله را هفتگی جمع‌آوری می‌کنند، ولی در اصفهان روزانه است. این چه هزینه‌ای است که اینجا مصرف می‌شود؟ البته شرایطش را هم باید فراهم کرد. تفکیک از مبدأ خیلی مهم است. این‌ها باید برای مردم جا بیفتد و قانون و مقررات باید به کمک بیاید. این ساعات بی‌ربطی که زباله بیرون می‌گذارند باید جریمه داشته باشد، باید ایستاد و نظارت کرد. مورد دیگر ساماندهی مشاغل است. قانون می‌گوید هر شغلی نمی‌تواند در هر خیابانی شکل بگیرد. شما نمی‌توانید به آن مجوز دهید. شهرک‌های صنوف برای همین‌ها باید در کنار شهرها ساخته شود. ساماندهی بیکاران شهری، افرادی که سر هر میدان ایستاده‌اند باید ساماندهی شوند و این‌ها جزو وظایف شورای شهر و شهرداری است.

نجات اصفهان نیازمند همدلی، همنوایی و برداشتن عینک قضاوت است
نجات اصفهان نیازمند همدلی، همنوایی و برداشتن عینک قضاوت است

متأسفانه ما از این کارها فرار می‌کنیم و کارهایی که پرزرق و برق است برایمان مهم‌تر است. این‌ها کارهای نرم‌افزاری است: اخلاق و رفتار مردم، فرهنگ ترافیک، تکریم ارباب‌رجوع. من در قم که وارد شدم یک سری بحث‌های زیربنایی وجود داشت که ابتدا باید به آن‌ها رسیدگی می‌شد و بعد به این مسائل، ولی اصفهان بحث‌های زیربنایی‌اش انجام شده و به انسجام رسیده است. وقتی می‌گویم 97 درصد خیابان‌های طرح تفصیلی تا سال 94 انجام شده به این معناست که تا الان باید صددرصد انجام شده باشد.

 

بعد از شهرداری اصفهان بهعنوان شهردار قم انتخاب شدید. قطعاً تجربیاتی اینجا داشتید که در ادامه راه مدیریتتان تأثیرگذار بوده است. فکر میکنید که اصفهان میتوانست چه تجربههای موفقتری در حوزه مدیریت شهری اتخاذ کند تا روند توسعه شهری بهتر باشد؟

یکی از اولین مباحث همدلی بود. در تمام شهرها که بررسی کنید متوجه می‌شوید میان مدیران اختلافاتی وجود دارد و مثلاً دو نفر با هم قهرند یا بحث دارند. دوم مربوط به فسادهایی است که وجود دارد و برای اتمام آن باید هرچه می‌توانیم به سمت شهرداری الکترونیکی پیش برویم و شفاف‌سازی کنیم. سوم اینکه ما باید بدون رودربایستی در حوزه‌هایی که فساد وجود دارد مبارزه کنیم. فساد اولیه ما در حوزه شهرسازی است و فساد ثانویه در قسمت املاک. سومین فساد در نظارت بر این‌هاست. یک طبقه اضافه یا یک رانت میلیاردها تومان پول را کم و زیاد می‌کند. بحث مهم دیگر در مدیریت، شایسته‌سالاری است. در دوره من، برخی از مدیران شاید اصول‌گرای آنچنانی هم نبودند، ولی کاری بودند. این‌ها را باید تشخیص داد. عدالت اداری محور شایسته‌سالاری است. اگر من بخواهم دوستان یا آشنایانم را برای مدیریت‌ها و معاونت‌ها انتخاب کنم، مشکلات شهر حل نخواهد شد. حرکت باید طبق برنامه و تسهیلگری در حدود اختیارات و قوانین و مقررات باشد. یک زمانی قرار بود دولت اختیارات خود را در سطح مناطق به پارلمان منطقه‌ای واگذار کند. به عبارتی تمرکززدایی کند؛ یعنی آن‌هایی را که می‌شود در منطقه انجام داد دولت انجام ندهد و واگذار کند. ولی ما تراکم‌زایی کرده‌ایم، نه تمرکززدایی. در بحث مدیریت شهری، من شهردار اگر به معاونم اعتماد دارم، اختیار بدهم، معاونم به مدیرکلش اختیار بدهد، این باعث می‌شود امورات مردم سریع‌تر انجام شود، به‌جای اینکه من امضا کنم یا معاونم امضا کند، مدیرکل امضا کند تا حرکت و فرایندها تسهیل شود.

در مورد تحقق درآمدهای پایدار و سرمایهگذاریهای شهری توضیح دهید.

 در خصوص اقتصاد شهری اول باید به دهلیزهای ورودی و خروجی شهر رسیدگی کنیم. در بحث چالش‌ها به این موضوع پرداختم و گفتم اتاق بازرگانی می‌تواند کارهای زیادی انجام دهد و ما هم برایش تسهیلگری ایجاد کنیم. یک نفر که می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند باید هفت خوان رستم را رد کند و لزوم تغییر قوانین و مقررات اینجا هم احساس می‌شود. برخی از این تسهیل‌گری‌ها برمی‌گردد به بالادست و برخی برمی‌گردد به خودمان. اگر بخش خصوصی می‌تواند کاری را انجام دهد باید انجام دهد. خرید خدمت از بخش خصوصی را باید به‌عنوان یک محور در شهرداری دنبال کنیم. پس اول باید بخش خصوصی را توانمند ساخت تا بتوان از آن خرید کرد، مثلاً به‌جای اینکه من اتوبوس بخرم، بخش خصوصی بخرد و من از او کرایه کنم. خرید خدمت یعنی برون‌سپاری، یعنی اعتماد به بخش خصوصی. تقویت بخش خصوصی و باز کردن راه با اتاق بازرگانی است. اگر بخش خصوصی واقعاً مالیات بر ارزش افزوده‌اش را ثبت کند، شهرداری از آن منتفع می‌شود. اگر مردم آمدند و عوارض نوسازی‌شان را پرداخت کردند راهگشاست. بسیاری از کشورهای خارجی با عوارض نوسازی اداره می‌شود و اگر برای ما تحقق پیدا کند، دیگر با مردم چانه‌زنی نداریم و مسائل شفاف می‌شود. در اصفهان 12 روستا به شهر ملحق شده است. اینجاها ویرانه بوده که به شهر الحاق شده و در حقیقت ما باید بودجه عوارض را آنجا هزینه کنیم. ساختن شهر دست حاکمیت است و او باید بسازد تا من اداره کنم. این کار را نمی‌کند و من باید بودجه مردم را آنجا ببرم. یکی از دلایلی که ما زیر بار خوراسگان نمی‌رفتیم همین بود. من باید از منطقه برخوردارم ببرم و جای دیگر هزینه کنم.

شهرداری چه فعالیتی میتواند برای رونق گردشگری انجام دهد؟

در بحث ارتباطات بین‌المللی، مباحث سیاسی و تحریم‌ها بسیاری از راه‌های ارتباطی را بر روی ما بست. با شیوع بیماری کرونا هم ورود هر نوع گردشگر به کشور قطع شد. ظرفیت‌های اصفهان آن را تبدیل به قطب گردشگری خاورمیانه کرده است. پرداختن به این‌ها و زیرساخت‌هایش زمان‌بر است. انصافاً حمل‌ونقلمان دارد کامل می‌شود. اگر در ارتباطات بین‌المللی بهبود حاصل شود و با همسایه‌ها تنش‌زدایی شود، ممکن است کمی حرکت کنیم. بحث دیپلماسی شهری و ارتباطات خواهرخواندگی آغشته به مسائل سیاسی نیست. البته درخصوص ورود این گردشگران و امنیت آن‌ها دستگاه‌های امنیتی باید کار کنند، اما در دیپلماسی شهر ما بیشتر دنبال ارتباط شهروند با شهروند هستیم و باید این را تقویت کنیم. بحث‌های گردشگری بسیار جذاب است و زیرساخت‌هایش هم تقریباً فراهم است. ما می‌توانیم درآمد بزرگی از این قسمت کسب کنیم. بحث فولاد و ذوب‌آهن و صنعت دیگر به اعتقاد من کارایی ندارد و اصلاً آمدن این‌ها به اصفهان ما را بدبخت کرد. بوم شهر اصفهان بوم صنعتی نبود و بوم فرهنگی و هنری بود. اگر ما روی این‌ها سرمایه‌گذاری می‌کردیم، یک درآمد پاک همیشگی برای ما در دسترس بود. از زمانی که فولاد مبارکه آمد بومی‌گری ما دچار اشکال شد و حالا قم هم همین‌طور شده است. به خاطر حوزه‌های علمیه از سراسر ایران به آنجا می‌روند و بومی‌گری آن‌ها هم تحت‌الشعاع قرار گرفته است. بومی‌گری اصفهان به هم ریخت و از خوزستان و لرستان و شهرکرد برای کار آمدند. ذوب‌آهن هم همین‌طور. این‌ها مسائل فرهنگی ما را به هم ریخت؛ درصورتی‌که باید به سمت و سوی تقویت میراث فرهنگی، مباحث تمدنی و تاریخی و ارتباطات فرهنگی با کشورهای دیگر پیش رفت. اگر کنفرانس‌ها در اصفهان تشکیل شود، اصفهان می‌شود مثل وین و ژنو و بروکسل. به دنبال آن ایرلاین درست می‌شود و با خودش اقتصاد را درست می‌کند. یک معادله چندمتغیره است که باید همه متغیرهای آن را کنار هم قرار داد. قطعاً آب زاینده‌رود خیلی مهم است که با جاری بودنش اصفهان را تبدیل به زیباترین شهر دنیا می‌کند و نبودش اصفهان را ویران ساخته است. این را باید کشور هم تشخیص دهد. در این حوزه شهرداری‌ها بیشتر زمینه‌ساز هستند و زمینه از طریق دیپلماسی شهری فراهم می‌شود. یک نمونه تسهیلگری در حوزه اختیارات و قوانین و مقررات این است که ما کنسولگری شوروی را در اصفهان داشتیم که به خاطر ذوب‌آهن به اصفهان آمده بود. اگر قرار است اصفهان هاب گردشگری بشود، قطعاً کنسولگری‌های دیگری هم هست و مهم‌ترین بخش کار مربوط به مدیرکلی وزارت امور خارجه در اصفهان است. همین‌که قرار نباشد که به تهران برویم و ویزا بگیریم و در همین اصفهان این کار را بکنیم نوعی تسهیلگری است. وقتی ایرلاین‌های مختلف به اصفهان بیایند، چرا برای پروازهای خارجی مجبور باشیم به تهران برویم. گمرک هم همین‌طور. وظیفه نمایندگان مجلس است که موضوعات شهری را بررسی کنند و کار را انجام بدهند.

   در مورد مشارکتپذیری شهروندان که به یکی از دغدغههای اصلی مدیریت شهری تبدیل شده است توضیح دهید.

گفتیم برون‌سپاری یکی از مباحث مهم است و یکی از مباحث برون‌سپاری سرمایه‌گذاری است. چرا من باید ساختمان‌های شهر را بسازم؟ ساختمان را بخش خصوصی بسازد و من سودم را بردارم. مشارکت‌ها بسیار مهم است و تسهیلگری در قوانین و مقررات مشارکت‌ها بسیار ضروری است. متأسفانه الان حتی در مالکیت‌ها مشکل داریم و از همه مهم‌تر اینکه ما باید واقعاً برای آن کسی که می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند فرش قرمز پهن کنیم. باید بتوانیم بخش خصوصی را تبدیل به سرمایه کنیم و این یکی از مهم‌ترین مباحث در اقتصاد شهری است. البته در بحث سرمایه‌گذاری از خارج از کشور الان مشکل داریم و آن‌کس که می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند باید احساس امنیت داشته باشد، ولی داخل کشور که می‌توانیم اعتمادها را جلب کنیم. چرا سرمایه‌گذار اصفهانی باید برود دبی سرمایه‌گذاری کند؟ باید اول در اصفهان شرایط را فراهم کنیم تا او هم ترغیب به این کار شود. امیدوارم در دولت جدید و برنامه‌هایی که دارد ارتباطات کمی تغییر کند و بر این تفرقه‌ای که کنار مرزهایمان دنبال می‌کنند فائق آییم. امیدوارم در حفره‌هایی که اطراف ما ایجاد کرده‌اند گیر نکنیم، چون این‌ها می‌خواهند به صورت‌های مختلف ما را درگیر کنند تا ما نتوانیم از ظرفیت‌های خودمان استفاده کنیم.