مرکز پژوهش‌های تاریخ شفاهی ایران

شهرداری نیازمند شایسته سالاری در داخل و اعتماد سازی در خارج از سازمان است

ورودش به عصارخانه شاهی ما را با مردی در شکل و شمايل مسعود رايگان مواجه کرد و به محض ورود و خوشوبش، از شباهت ايشان به اين بازيگر گفتيم و با خنده تأييد کردند. همچنين از خاطراتی سخن گفت که در مکانهاي مختلف مثل فرودگاه بهدليل شباهت به اين بازيگر و حتی جوانیهای مرحوم جمشيد مشايخی، برايش به وجود آمده بود. خودش را حسين شهرامنيا معرفي کرد که با علاقهاي که به اصفهان داشته است، در سال 1349 در سازمان عوارض و نوسازی، وابسته به شهرداری مشغول به کار شده و بعدها که اين سازمان در شهرداری تلفيق شد، وی تا رده فرد ارشد آن سازمان ترفيع گرفته است. مسئول منطقه 4 سازمان و همچنين معاونت شهرداری منطقة 3 را نيز در پيشينه کاری خويش دارد. در خلال صحبتهايش به اين اشاره داشت که در گذشته کارها و شرايط، مشابه امروز نبود و تجهيزات و وسايل بسيار محدود بود و با همان وسايل و تجهيزات محدود بايد امور منطقه و نظافت و جلوگيری از تخلفات زياد آن دوره را سروسامان ميدادند. وی سرپرست شهرداری منطقة 2 نيز بوده است و در سال 1358 بهعنوان معاون منطقه 5 منصوب شده و پس از آن نيز به سمت شهردار منطقه منصوب میشود. مسئول عوارض و نوسازی، مدير مالي شهرداری اصفهان، سرپرست شهرداری اصفهان، رئيس اداره درآمد شهرداری و شهردار منطقة 5 نيز ازجمله پستهاي مديريتی وی است.

از فعاليتهاي شاخصی که در زمان مسئوليت انجام داديد، بفرماييد.

حذف صندوق‌های زباله را ما شروع کرديم و با موفقيت به انجام رسيد. صندوق‌های زباله کنار خيابان‌ها بود و وضعيت نابهنجاری داشت و مردم ناراضی بودند. اين فعاليت ريسک داشت، اينکه صندوق‌ها را حذف کنی و حمل زباله را به‌گونه‌ای انجام دهی که زباله‌ای روی زمين نماند، اين کار از منطقه ما به‌خوبی انجام شد و بعد ساير مناطق هم به‌تبع آن انجام دادند. خيابان‌های شريعتی، دقيقی و رودکی هرکدام در برخورد با خيابان اصلی گرفتاری‌های ماده 100 داشت؛ يعنی تخلفاتی شكل گرفته بود که مانع ارتباط خيابان با خيابان اصلی بود؛ اين مشكل با کمک کميسيون ماده 100 مرتفع شد. در حين خدمت من در منطقة 5، مشکلی برای شرکت واحد پيش آمد و شهرداری مجبور شد مديرعامل آن را عوض کند. اينجا از من استفاده شد و به‌عنوان سرپرست شرکت واحد و اتوبوس‌رانی اصفهان هم منصوب شدم؛ البته ضمن حفظ وظيفه قبلی. بعد از اين، در سال 63 من به شهرداری مرکزي منتقل شدم و به مديريت درآمد منصوب شدم. کار شاخصی که در اين اداره انجام شد، عوارضی بود که براي توليدکنندگان و مصرف‌کنندگان به‌صورت نيم‌درصد مصوب شد که مقداری از عوارض مستقيم کاسته شود و به‌صورت غيرمستقيم دربيايد؛ در اين حيطه هم موفقيت به دست آورديم و بعدها طرح به‌صورت سراسری و کشوری درآمد. آن‌ زمان به دستور استانداري و وزارت کشور دفترچه‌ای تهيه کرديم که بيشتر مسئله  خودکفايی را به نتيجه می‌رساند. تا قبل از اين دولت بخشی از هزينه‌های شهرداری را به‌صورت ماهانه پرداخت می‌کرد، حداقل هزينه‌های پرسنلی را ازطريق وزارت کشور می‌دادند و بعداً قرار شد خود شهرداری هزينه‌ها را تقبل کند و به‌صورت خودکفا عمل کند و ما اين دفترچه را تهيه کرديم و به وزارت کشور ارسال کرديم. بعد از آن بنده به مديريت مالی منصوب شدم که اداره‌های درآمد، نوسازی و حسابداری زيرمجموعه‌اش بود. در اين برهه خدمت، موفق شدم با کمک همکارانم که با علاقه کار خود را شروع کرده بودند، حسابداری را از حالت دستی منتقل کنيم. حتی آن‌ زمان که من به مديريت مالی رفتم، بخش حسابداری و نگهداری امور مالی در اختيار پيمانکار بود که می‌توانست تبعات ناخوشايندی داشته باشد؛ ما سيستم دستی را به سيستم کامپيوتری انتقال داديم و حسابداری را خود شهرداری به عهده گرفت و از آن به بعد سعی کرديم همه موارد را به‌صورت قدم به قدم سيستمي کنيم.

توصيف شما از شهر اصفهان چيست؟

من اين شهر را به تمام دنيا ترجيح می‌دهم؛ هم ازنظر زيبايی‌ها و هم ازنظر مردمش. بعضی‌ها به برخی فرهنگ‌های موجود خرده می‎گيرند، ولی من به اينجا علاقه‌مندم. امکان زندگی در خارج از کشور به‌خوبی برای من فراهم است، ولی ترجيح می‌دهم از اين شهر بيرون نروم.

جايگاه شهرداری بين شهروندان به چه صورت است؟

شهرداری برای صدور مجوز ساختمان يا مجوزات ديگر، بهای خدمات را دريافت می‌کند. شايد به نظر مراجعان زياد خوش نيايد، ولي عموم- که بالای 90درصد را تشکيل می‌دهند- رفاهی را که می‌بينند، قطعاً راضی هستند. اين طبيعی است که وقتی ارگانی پول از مردم می‌گيرد، پرداخت پول ممکن است نارضايتی ايجاد کند؛ ولی با نظیمی که برقرار شده بود و ان‌شاءالله ادامه پيدا کند، همان پرداختی هم اگر با عدالت صورت بگيرد، همان پرداخت کننده‌ها هم راضی هستند اگر احساس کنند تفاوتی با بقيه ندارند و پولی که پرداخت می‌کنند، صرف امور شهر می‌شود.

مهمترين چالشهاي شهرداری اصفهان را چه ميدانيد؟

شهرداری اصفهان به‌لحاظ امتيازاتی که دارد، در اذهان مديران کشور برخوردار محسوب می‌شود و اين لطمه می‌زند؛ چون در مواقعی که بايد کمک و حمايت‌کننده باشند، دريغ می‌کنند. يک نمونه همين رودخانه اصفهان است، وقتی به مسئولان می‌گوييم چرا به وضع رودخانه رسيدگی نمی‌شود و رودخانه خشک است، می‌گويد همه‌جای کشور خشک است؛ درصورتی‌که اين‌گونه نيست. اين ديد، به نظر من بزرگ‌ترين آسيب را به اين شهر می‌رساند و مانع کمک و مساعدت و هم‌ياری برای شهر می‌شود.

بازنشستگان و پيشکسوتان چگونه می‌توانند تجارب خود را در اختيار شهرداری و تيم جديد بگذارند؟

اين سؤال را بايد از مديران کرد. خود من و همه همسالان و هم‌دوره‌ای‌ها در شهرداری علاقه‌منديم که ارتباط خود را با شهرداری حفظ کنيم؛ اما وقتی مديران گامی در اين زمينه برنمی‌دارند، ما چگونه اين کار را انجام دهيم! بپرسند شما چگونه با اين مشکلات برخورد کرديد، ما می‌خواهيم اين کار را انجام دهيم، اگر شما بوديد چه می‌کرديد؟ اصلاً اين سؤال‌ها مطرح نمی‌شود. مديران وقتي بر مسند می‌نشينند، افراد مورد اعتماد خودشان را می‌آورند، آن‌ها تحصيلات خوب دارند و مورد اعتماد هم هستند؛ اما تجربه‌اي که بايد کنار اين‌ها قرار بگيرد، کم است. اصولاً هم وقتی كرسی مديريت به شخصی می‌رسد، ديگر سؤالی از کسي نمی‌کند، چون مديرکل است. بازنشستگان باعلاقه و بدون هيچ چشم‌داشتی حاضرند تجارب خود را در اختيار شهرداری قرار دهند.

اتفاق يا ويژگی مثبتی در گذشته در شهرداری بوده است که الان از بين رفته باشد؟

هر واحد خدماتی و فرهنگی و هر مديريتی بسته به اعتمادی که ايجاد می‌کند، در اذهان عمومی می‌تواند خوب کار کند. ما تا زمانی که جلب اعتماد مردم را تمام‌عيار نداشته باشيم، نمی‌توانيم اتفاق خوبي را در شهر رقم بزنيم. اين خيلي مهم است و سعيی‌مان بايد بر اين اعتبار باشد که مديران روی حرف‌ها و برنامه‌هايشان پافشاری داشته باشند و اعتبار کلام و اعتبار برنامه‌هايشان را مراعات کنند. بايد به‌گونه‌ای رفتار کنيم که مردم پشت سرمان نگويند شهرداری فقط يک عددی را عنوان می‌کند و با عدد کمتری توافق می‌کند؛ اين رويه موجب بی‌اعتمادی می‌شود. وقتي فردی صادقانه مراجعه می‌کند و ملزم به پرداخت هزینه‌ای  می‌شود، ضرر می‌کند و بی‌اعتماد می‌شود. الان من موقعيت را بد نمی‎بينم؛ چون افرادي که در مسند امور هستند، همه باسواد و علاقه‌مند به کار هستند.

اصفهان چه ويژگی‌های فرهنگی و تاريخی ويژهاي دارد؟ حضرتعالی در زمان فعاليت چه اقدامی برای حفظ اين ارزشها انجام داديد؟

وظيفه بنده در اين قالب نبود و بيشتر جنبه مالی داشت و حمايت از اموال و نقدينگی‌های شهرداری و آنچه متعلق به شهرداری بود. در کنار اين فعاليت من به‌صورت مقطعی در سازمان‌ها حضور داشته‌ام، مثلاً سازمان فرهنگی يا فضای سبز و پارک‌ها و سازمان باغ رضوان. در اين ارگان‌ها سعی بر اين بود كه موارد فرهنگی مدنظر را در حد توان و در به‌شكل تأثيرگذار رعايت کنم. قلب شهرداری و کنش‌های ساير واحدها به نظم و وضعيت مديريت مالی در آن مجموعه بزرگ بستگی دارد و خود سازمان‌های فرهنگی و … متأثر از اين نظم خواهند بود.

شهرداري چگونه میتواند در ايجاد سرزندگی و شادابی برای شهر و شهروندان مؤثر باشد؟

صددرصد می‌تواند در شادابی شهر مؤثر باشد. هر کاری اعم از پاکيزگی شهر، گل‌کاری‌ها، فضاي سبز و پلاکاردهای آموزنده- نه ناراحت‌کننده- که در سطح شهر انجام می‌دهد، بر روحيه افراد اثرگذار است. شهرداری می‌تواند با اقدامات خود شادابی را برای مردم ايجاد کند. جاهای ديگر دنيا که می‌رويم سعی بر اين است مردم را خوشحال نگه دارند. مردم هم آمادگی دارند؛ به شرط اينکه با آن‌ها همراهی کنيم و اعتماد مردمی را جلب کنيم.

شهرداری چگونه می‌تواند در حفظ حقوق شهروندی مؤثر باشد، حقوقی مانند عدالت اجتماعی يا موارد ديگر.

شهرداری نوعی عوارض پايدار و نوعی عوارض نوسازی دارد. اين عوارض يکی از بهترين عوارضی است که پرداخت می‌شود و اين می‌تواند با عدالت در پرداخت‌ها به‌خوبی اجرا شود. جاهايی که استفاده کمتری از شهرنشينی می‌شود و امکانات کمتری دارد، بايد بيشتر رسيدگی شود و خدمات بهتری را ارائه دهد؛ هرچند آنجا ميزان دريافتی‌های شهرداری کمتر باشد، اين‌گونه احساس بي‌عدالتی کمتر می‌شود. چندسال اخير تا حدودي به اين مقوله توجه شده و کارهاي عمراني بيشتري در مناطق کمتربرخوردار انجام گرفته است.

چگونه می‌توان ميزان مشارکت شهروندان در امور شهر را افزايش داد؟

همان جلب اعتماد. اگر اين اتفاق جاری شود، خيلی از سرمايه‌گذاری‌ها در شهرداری جذب می‌شود، همه اين‌ها اعتبار مجموعه شهرداری است. کلام مديران نبايد دوتا شود و تغيير کند و کسی که جايگزين می‌شود، خودش را به اجراي صحيح دستورات قبلی متعهد بداند. خيلی‌ها الان پول دارند و دلشان مي‌خواهد سرمايه‌گذاری کنند، ولی ترس دارند. اين ترس بايد با جلب اعتماد برطرف شود.

اصفهان چقدر برای افراد خاص مانند معلولان و سالخوردگان زيستپذير است؟

اولين نکته که براي همه افراد وجود دارد، هوای نامطلوب است و دوم آب جاری رودخانه. شکل‌گيری اصفهان کنار رودخانه بوده كه متأسفانه الان خشک است. اين آسيب دارد و براي سالمندان بيشتر آسيب دارد. آلودگی هوا خودش نوعي کرونای مستمر است. ما چندروز در سال هوای سالم داريم؟ متأسفانه اگر كاری هم کرده‌اند ما نديده‌ايم. يا توان اجرايی ضعيف است يا زور بقيه زياد است که نمی‌گذارند اتفاق جالبی در شهر بيفتد.

محلههای سنتي اصفهان چقدر برای زندگی مناسب هستند؟

من محله‌های سنتی را دوست دارم، خانه‌های قديمی با حياط‌های قشنگ و حوض و باغچه را دوست دارم؛ ولی آيا ديگر ممکن است؟ آيا الان زندگی‌ها اجازه مي‌دهد که آدم در آن خانه‌ها باشد؟ اين خانه‌ها بايد بازسازي شوند و به‌فراخور روز، امکانات لازم براي آن در دسترس شود؛ حداقل آتش‌نشانی بتواند به اين‌ها خدمات دهد و ازنظر امنيت جايگاه مناسب‌تری داشته باشند. اين‌ها همه کمک می‌کنند که از محله‌ها هم استفاده شود. البته شهرداری چندين‌سال است اين کار را شروع کرده و سازمان نوسازی و بهسازی براي همين امر ايجاد شده است؛ ولی يک دست صدا ندارد. ميراث فرهنگي که خودش قيموميت آثار فرهنگی و تاريخی را دارد، به‌دليل اعتبار و بودجه کم، نمي‌تواند روی اين موارد مانور دهد.

بخشی‌ از پروژههای شهر اصفهان مانند ارگ جهاننما، بدنه شرقي چهارباغ و ميدان عتيق درعمل به نتيجه مطلوب نرسيدهاند و استقبالی از آنها نشده است. دليل اين موضوع را چه می‌دانيد؟

بدنه چهارباغ يک طرح قديم قبل از انقلاب بود؛ وقتی با آن سليقه و آزادی عمل‌ها و برنامه‌هايی که در ذهنشان بود و اين محدوديت‌ها طرح را اجرا كردند، نتيجه همين شكل نچسب می‌شود. می‌خواستند بين چهارباغ و ميدان نقش جهان ارتباط مستقيم ايجاد كنند؛ که ميراث فرهنگی نمی‌توانست آن نظرات را اعمال کند. جهان‌نما مجموعه بسيار خوبی است، ولی به شرط اينکه 20کيلومتر بالاتر از مکان فعلی ساخته می‌شد. خود شهرداری وظيفه دارد که تمرکزگرايی را حذف کند، ولی اين عکس قضيه است. اينجا می‌توانست يک پارک يا خيلی چيزهای ديگر باشد و جذابيت داشته باشد؛ به اين شرط كه تمرکز خودرويی نداشته باشد که هوای آلوده منطقه را دوچندان کند. علاوه‌براين، برای آزادسازی‌ها عده‌ای ناراضی شدند؛ چون محل کسبشان گرفته شد و قطعاً نارضايتی داشتند و وقتی آهی دنبال کاری باشد، به سرانجام نخواهد رسيد.

 درباره خودکفايي و استقلال مالی شهرداری چه نظری داريد؟ اين ويژگی مزيت است يا عيب؟

 

 عيب نيست. شهر را بايد شهروندان اداره کنند؛ ولی دو نکته وجود دارد؛ يکی خود شهرداری است و يکی دارايی شهر. اگر شهری بخواهد آباد شود، بايد بخشی از آن از ماليات‌های شهری تأمين شود. درست است که شهرداری بايد اين امر را مستقل انجام دهد؛ ولی خيلی موارد هست که برای شهر ناکافی است و بخشی بايد از ماليات بايد هزينه شود. ماليات هم صرف آموزش‌وپرورش و فرهنگ و مسائل واجب شهري مي‌شود. ولی برای سؤال شما به نظر من شهرداری تنها کافی نيست و بايد از بودجه فرهنگی کشور براي سازمان ميراث و اداره اوقاف هزينه شود که متأسفانه دولت کمک نمی‌کند. تعميرات مساجد با کمک شهرداری انجام می‌گيرد؛ درصورتی‌که وظيفه‌اش نيست. تربيت بدنی بودجه‌ای ندارد و شهرداری برای ورزشگاه‌های محلی بودجه می‌گذارد. اين‌ها همه می‌تواند به‌صورت کمکی ازطريق دولت صورت بگيرد و بودجه شهرداری صرف کارهای واجب‌تر شود.

روش شما در مديريت منابع مالي و هزينهها به چه صورت بود؟

شهرداری بودجه‌ريزي دارد و از اول آبان شروع می‌شود و تا پايان آذر ادامه دارد و بعد به شورای شهر ارائه مي‌شود و آنجا چکش‌کاری مي‌شود و درنهايت بودجه تصويب مي‌شود. اين برنامه يک‌ساله است؛ البه برنامه پنج‌ساله هم حسب قانون نوسازی وجود دارد که شهرداری براساس آن برنامه يک‌ساله را با انحرافات کمی اجرا می‌کند. اگر اين برنامه يک‌ساله مثل آينه پيش چشم مديران باشد و مطابق با آنچه با کارشناسی و خبرگی کامل تنظيم شده باشد و بعد هم براي انجام آن تلاش و کارشناسی صورت بگيرد و سليقه‌ای عمل نکنند، اين نظم و انضباط اگر در امور مالی وجود داشته باشد، براي شهر بهترين است. من و همکارانم خيلی اعتقاد داشتيم اين انضباطِ رمز موفقيت را رعايت کنيم و هرجا که به انحراف می‌کشيد، سعي مي‌کرديم با تذکر و اصلاح برطرف کنيم و نگذاريم اتفاق انحرافی بيفتد.

پيشنهاد شما برای ايجاد درآمدهای پايدار براي شهرداری چيست؟

عوارضی که مستقيماً به مردم فشار نياورد و مستقيم از مردم کسر نشود، درآمد پايداری می‌تواند باشد. البته مدت زيادی است که به اين فکر افتاده‌اند و همين عوارضی که همراه ماليات کسر می‌شود، براي شهرداری خيلي مؤثر است که به‌صورت غيرمستقيم وصول می‌شود. بيست‌سال پيش کتابچه‌ای نوشته شد برای همين هدف و يکی از موارد عوارض روی بنزين بود، بنزين وقتي در شهر آلودگی ايجاد می‌کند آيا نبايد به رفع آلودگی کمک کند؟ شهرداری است که می‌تواند اين موضوع را مديريت کند. منظور اين نيست که روی قيمت مصوب بنزين بخشی را اضافه کنند، بلکه از همان نرخ مصوب بخشی برای اين کار أخذ شود يا اگر کارخانه‌ای اينجا فلان سوخت را مصرف می‌کند، بايد بسته شود و به روشی عوارض گرفته شود و به شهرداری داده شود تا نتواند ادامه دهد و نقل مكان كند يا اگر می‌خواهد بماند، وزن ناراحتی را او بايد تحمل کند نه مردم.

تجربه شما در حوزه جذب منابع مالي شهرداری چيست؟

مجموعه اوراق مشارکت و وام هنگام وجود تورم بالای 20درصد نعمت است؛ وامی که با سود 20درصد أخذ می‌شود و تا سه‌سال بعد پرداخت می‌شود، باتوجه‌به رشد تورمی که در کشور وجود دارد، به‌صورت رايگان درمی‌آيد؛ اگر بهترين کارهای عمرانی در زمان مناسب خودش انجام بگيرد. همه اين راه‌های دريافت منابع خوب است، به‌شرطی که بلافاصله به‌صورت عمرانی دربيايد. يک نکتة هم وجود دارد، شهرداری امسال که وام را دريافت می‌کند، کارهای عمرانی زيادی با آن انجام می‌دهد و نفع اقتصادی آن پابرجاست. مطلب ديگر اينکه اين وام‌ها معمولاً سه‌ ماه يک ‌بار پرداخت بهره دارد و بعد از سه ‌سال يکجا پرداخت اصل وام است؛ شهرداری بودجه سالانه نوشته و امسال که بودجه خودش را نوشته است، موعد بازپرداخت وام می‌شود و اين هزينه هيچ‌کدام از درآمدهای خودش نبوده؛ بلكه هزينه‌ای است که در مقابلش بدهکار است. اين می‌افتد به يک سال ديگر که آن هم باز به اعتبارات خودش نياز دارد. اين مشکل وام در مجموعه‌هايی مانند شهرداری هست و يک بدهی علاوه‌بر تهاتر درآمد و هزينه مي‌شود. اينجا ممکن است شهردار فعلی با اين وام کار خودش را درست انجام دهد؛ ولی چهارسال بعد براي شهردار بعدی مشکل ايجاد شود.

يکي از فعاليتهای حوزه عمرانی بحث آزادسازیهاست، چه راهکارهايی داريد برای پروژههای آزادسازي که پروژههای دردسرسازی است؟

برای طرح‌های عمرانی مانند احداث يک خيابان، اول برآورد آزادسازی انجام می‌شود، بعد برآورد هزينه ساخت. اگر شهرداری‌ها بتوانند قبل از اجرای آزادسازی يک مجموعه مسکونی برای اين محل و اين پروژه به‌منظور جايگزين کردن اين افراد احداث کنند، با انجام اين کار هم سرعت ايجاد می‌شود و هم افراد را از محل خودشان بيرون نمی‌کنند. شهرداری وقتی می‌خواست حاشيه رودخانه را سمت بزرگمهر آزادسازی کند با سنگ‌تراشی‌ها مواجه بود، در پينارت، محلی را برای آن‌ها ساخت و همه منتقل شدند. البته اين‌ها به زبان آسان می‌آيد، ولی اجرايی شدنش سختي‌هاي آزادسازي‌هاي معمول را ندارد. در اين‌گونه کارها شهرداری در نهايت به بي‌عدالتی تن می‌دهد؛ چون نفر اولی که توافق می‌کند با آخرين نفر که لجاجت کرده و ديرتر از همه رفته است، خيلی تفاوت دارد؛ ولی اگر آن اتفاق بيفتد، شهرداری جايگزين‌ها را تدارک می‌بيند و می‌تواند راهگشا باشد. در کل در مقوله‌های آزادسازی نارضايتی زيادی در پی دارد؛ ولی بايد مديريت و سامان‌دهی شود و همه به کلام اول و اعتبارات شهرداری برمی‌گردد.

در مورد عوارضي که شهرداري از مردم دريافت می‌کند، توضيح دهيد.

عوارض چهار نوع هستند: «عوارض خودرو، کسب، نوسازي و ساختمان». در مورد ساختمان، شهرداری حاکم است؛ چون شخص برای پروانه گير شهرداري و مجبور به پرداخت است که البته اينجا هم بايد شخص احساس کند پرداخت اين عوارض بحق است. عوارض خودرو هم در مقاطع شماره‌گذاری و تغيير پلاک دريافت می‌شود که شهرداری حاکم است و به‌‎‌موقع می‌گيرد. عوارض کسب و پيشه، بيشتر مواقعي که شخص با شهرداري کار دارد يا گرفتاری دارد می‌پردازد و رقمش هم آن‌چنان نيست. پرداخت هر عوارض مستقيمي قطعاً برای مردم مشکل دارد و هيچ‌كس رضايت کامل ندارد؛ ولی راه بهتری هم وجود ندارد. راه بهتر اين است که طرف توجيه شود و پرداخت عوارض را جزو وظايفش بداند.

درباره تراکمفروشی شهرداری چه نظری داريد؟

اين قضيه خيلي مشکلات دارد، اعتقاد من بر اين است که اين شيوه تراکم‌فروشی منطقی نيست و اصول شهرسازی با اين کار زير سؤال می‌رود. سخن من اين نيست که اصلاً عوارض ساختمان نگيرند؛ اگر ما قوانين شهرسازی را کامل رعايت کرديم و در آن قالب توانستيم جايی را عوارض بيشتر بگيريم، نه اينکه خودمان تعيين کنيم اينجا چه ارتفاعی دهيم. تازگی‌ها شورای مسکن و شهرسازی روی اين قضيه دقت دارند؛ ولي متأسفانه شهر را از بين برده‌اند و جا و بی‌جا تراکم داده‌اند، گاه در کوچه‌های باريک ارتفاع داده‌اند يا بالکن شده و به مشکلي برنخورده و نهايتاً مادة 100 پرداخت کرده است. اين‌ها مسائل و مشکلاتی است که خودمان ايجاد کرده‌ايم و مردم هم ديده‌اند مشکل با پول حل می‌شود، کار را انجام می‌دهند. اگر می‌خواهيم شهر زيبا شود، نبايد اجازه اين کارها را بدهيم؛ هرچند به ما ميلياردی پول دهند. ما پول می‌گيريم که هزينه شهر کنيم، نه اينکه پول بگيريم و کوچه باريکی با ارتفاع 18متر ايجاد کنيم و جا براي ماشين‌ها نباشد. اين‌ها نکاتی است که بايد رعايت شود.

در زمان فعاليتتان برای تأمين مالی برنامههای پنجساله آيا پيشنهادی داشتيد؟

در تهيه و تنظيم دو مورد از اين برنامه‌ها عضو بودم. تغييرات و تورم اقتصادی و نوسانات اقتصادی آن‌چنان اجازه نمی‌دهند برنامه‌ها پيش برده شوند. نهايتش می‌گوييم ما اين کارها را می‌خواهيم، ولی روي مسائل مالی نمی‌توان خيلی قاطع صحبت کرد و نوساناتی را پيش‌بينی کرد؛ ولي در حد 20درصد، اگر اتفاقی مانند اتفاق سال 99 رخ دهد، از همه برنامه‌ها انتقاد می‌شود و مديريت را به سمت کارهای آنی و مقطعي می‌برد؛ چون ديگر نمی‌تواند کارش را با برنامه پيش ببرد. مثلاً همين امسال، اعدادی که سال گذشته برای امسال در نظر گرفته بودند، هرگز امکان اجرا نداشت. اين است که برنامه‌های پنج‌ساله مي‌تواند خواسته‌ها را به‌خوبی مشخص کند؛ ولی اعداد و ارقام درنظر‎‌گرفته‌شده قطعاً پايدار نيست.

روش تأمين مالی شهرداری چه مسائل و مشکلاتی دارد؟

تأمين مالی شهرداری به‌مثابه نفت برای بودجه کشور است. شهرداری از خيلی وقت پيش به ساختمان و عوايدی که از ساختمان گرفته می‌شود، متوسل شده که نزديک 70درصد عايدات شهرداری است و ماده 100، عوارض پارکينگ، عوارض نوسازي و … . تا اين روش ادامه دارد همان بحث نفت و بودجه کشور است. اگر اين‌ها تعديل شود و بيشتر روي عوارض پايدار غيرساختمانی متمرکز شوند، بی‌شک مفيد است.

باور دارم خيلی وقت‌ها خود ما موجب تورم و قيمت زياد ساختمان می‌شويم؛ اگر اجازه دهيم ساختمان در حد وفور و طبق ضوابط شهری ساخته شود. اما وقتی ساخت، از آن عوارض بگيريم، به‌تناسب کلاس و وضعيت استقرارش خيلی بهتر است تا اينکه ابتدا عوارض عمده‌ای از او بگيريم. اين اشتباه است و حتي بايد کمک کنيم تا فرد ساختمانش را بسازد؛ ولی بعد مجبورش کنيم خالی نگه ندارد. حالا که ساختمان پر شد، اگر در جاهاي برخوردار و خوب شهر است، سالانه بايد عوارض بيشتری بدهد و در مناطق کمتربرخوردار چه رفاهي گذاشته‌ايم که تازه بخواهيم پول هم بگيريم!

اولويتبنديهای مالی در دوره شما چگونه انجام می‌شد؟

مسئله‌ای که بيان می‌کنم، جنبه کلی دارد و به شهرداری اصفهان مربوط نيست؛ اولويت در تأمين رضايت است. رضايت از خود شروع می‌شود و به ديگران می‌رسد. من اگر به مجموعه خودم رسيدگی کردم و رفاهی نسبی و متعادل ايجاد کردم، به‌‌موقع حقوق و مزايايشان را دادم، به‌‌موقع رفع نيازش کردم قبل از اينکه او نيازش را مطرح کند؛ اين اولويت است. اينجا من کارمند و مسئولی دارم که زورش نمی‌آيد با کسي حرف بزند، ناراحت بيماری همسرش نيست، ناراحت پول مدرسه فرزندش نيست؛ چون من مدير به‌صورت نسبی به همه اين‌ها رسيدگی کرده‌ام. اين فرد به مراجعه‌کننده خدمات عالي می‌دهد و با لبخند به استقبال مردم می‌رود. اگر اين‌گونه به اولويت‌ها عمل کردند، صددرصد مردم هم راضی خواهند بود. در اين صورت، مردم حتي اگر کارشان هم انجام نشود، با رضايت می‌روند نه شكوه و گلايه يا شكايت كردن. قرار نيست حاجت همه مراجعان برآورده شود؛ ولی بايد به ارباب رجوع احساس خوب داد. دومين اولويت گوش دادن به مراجعان است؛ رسيدگي به اينکه آيا اين زنجيره کاری فراهم‌شده خوب کارش را انجام می‌دهد؟ اگر يک مدير به اين مسائل توجه کند، خودبه‌خود مشکلات رفع می‌شود. اگر اين موارد رعايت شود، حتی در شرايط كم‌پولی، اخلاق و انضباط تا حدودی جاهای خالی را پر مي‌کند. حتي مديريت مالی شهرداري بايد ناظر سيستم شهرداری کل باشد، نبايد خودش مجري باشد تا از کار اصلي غافل شود. مدير بايد باشد که شهر را اداره کند.

چه چالشها و موانعی بر سر راه خصوصيسازی خدمات شهرداری وجود دارد؟

اين اتفاق چندين‌سال جاری است و کارها به‌صورت پيمانکاري انجام می‌شود و رقابت نسبی مفيدی هم جريان گرفته است. نکته‌اي که به نظر من می‌رسد اين است که از گرايش به مرکز بايد پرهيز شود. مثلاً کاري که بايد در منطقه فلان انجام شود، بايد امکانات و تجهيزات و فکر و همه‌چيز در آن منطقه ايجاد شود که منطقه به‌صورت مستقل هم بتواند خودش همه کار را انجام دهد و جوابگو هم باشد. گلايه هميشگی بنده از سيستم اين است که معاونت‌ها در اجراها مداخله دارند و می‌گويند بخشی از اجرا در توان منطقه نيست. من اعتقاد دارم بايد توان منطقه را تقويت کنند و کمک کنند کار انجام شود. کار بايد بيشتر حوزه‌ای انجام شود و از ستاد مرکزی، نظارت بر آن وجود داشته باشد. در سيستم مالی هم هميشه حرف من همين بود، شايد يک مدير به‌ظاهر علاقه‌مند باشد که تمام سرنخ‌ها دست خودش باشد. متأسفانه برای ما همين‌طور بود؛ ولي دائم شکايت داشتم که اين‌ها بايد توزيع شود و بخش عمده‌اي از پرداخت‌ها و دريافت‌ها در مرکز باشد، بلکه بايد در مناطق توزيع شود؛ البته يک منطقه برخوردار است و می‌تواند بخشی از عوايدش را برای منطقه معين کند.

نظرتان درباره برونسپاری خدمات شهرداری چيست؟

بهترين راه اين است که خدمات و فعاليت‌ها برون‌سپاری شود. حوزه خدمات شهری مدت زيادی است که برون‌سپاری شده و توفيق هم داشته است؛ چون کار خيلی بهتر انجام می‌شود و نظارت‌ها هم بهتر صورت مي‌گيرد و اصفهان به شهر تميزي تبديل شده است که هيچ‌جای دنيا با آن قابل مقايسه نيست. همچنين در مورد کارهاي سيستم آی.تي به‌خوبي مي‌توانيم از پيمانکاران استفاده کنيم و به يک ساختمان عريض و طويل براي کارهای کامپيوتری نياز نداريم.

بهترين وسيله حملونقل برای اصفهان چيست؟

بايد وضعيت را در نظر گرفت و پاسخ داد. اگر در بخش مترو بهتر از اين عمل می‌کرديم، می‌گفتم مترو؛ ولي اين کار را ما بايد از بيست‌سال پيش شروع می‌کرديم و حالا خيلی سخت‌تر است و به اين آسانی‌ها به آن دسترسي نداريم. بعد از مترو شهرداری به اتوبوس‌های بی.آر.تي رو آورده است که می‌تواند راهگشا باشد. مردم به‌غير از عده معدودی که دلشان مي‌خواهد با ماشين‌های گران‌قيمتشان در شهر بچرخند، از دست ماشين‌هايشان در عذاب‌اند؛ چون جا برای پارک نيست و رفت‌وآمدها مشکل است. وقتی مي‌بينم راحتي من در اين است که با ماشين خودم بيرون بروم و امکانات هنوز کاملاً فراهم نشده است، اين اتفاق نخواهد افتاد. ما بايد همان اتوبوس‌ها و وسايل نقليه‌ای كنونی را به‌وفور و با تجهيزات کامل و آسان ايجاد کنيم که مردم به‌راحتی بتوانند گردش کنند. در نهايت دولت و شهرداری بايد فكری جدی برای مترو كنند، خط دوم مترو در حال احداث است، ولي اميدواريم مانند خط يک بيست‌ساله نشود.

براي ايجاد يک مديريت شفاف، بدون رانت و قانونمند براي شهر چه راهکاری وجود دارد؟

جلب رضايت مردم. اعلام اينکه من دارم مطابق ضوابط عمل می‌کنم؛ يعني شفاف‌سازی. شفاف‌سازی يعني در سال موظفيم هزينه و درآمدمان را منعکس کنيم، آيا کرده‌ايم؟ موظفيم به فردی که می‌خواهد پروانه بگيرد بگوييم اين آيين‌نامه است و اين هم عمليات محاسبه و براساس آن عوارضتان را محاسبه و پرداخت کنيد.

زمان فعاليت شما سازوکار انتخاب شهردار به چه صورت بود؟

شهردار از قديم در وزارت کشور تعيين می‌شد و خود وزارت هم عزل می‌کرد. آن‌ موقع انجمن شهر هم بود و می‌توانست شهردار را استيضاح و برطرف کند. مدتی بعد از انقلاب نه انجمن شهری بود و نه شورای شهری، سال 61 شوراهای اسلامی شهر به تصويب مجلس رسيد؛ ولي چندسال طول کشيد و اجرا نمي‌شد و باز وزارت کشور خودش به روش قائم‌مقامی و جانشينی شوراها عمل می‌کرد و شهردار را استاندار با تأييد وزارت کشور انتخاب می‌کرد. بعد از اجرايی شدن قانون شورا اين روند ادامه داشت و شوراها از بين خودشان يا از بيرون يک نفر را به‌عنوان شهردار انتخاب مي‌کردند. اين شخص بی‌شك تحت نفوذ شورا بود؛ چون شورا مي‌تواند او را استيضاح يا برکنار کند. اگر همه در يک خط سياسی باشند، اين کار به‌راحتی انجام می‌گيرد؛ ولی اگر مخالف باشند، شهردار اين وسط معطل می‌ماند. به نظر من شهردار هم بايد مثل رئيس جمهور انتخاب شود؛ چون سکّان شهر دستش است.

بهعنوان يک فرد باتجربه اگر صحبتی با مديران فعلی داريد بيان کنيد.

اگر سعی کنيم در مديريت با مردم براساس واقعيت‌ها صحبت کنيم و از آن تعدی نکنيم و سعی کنيم اعتمادشان را به خودمان جلب کنيم، اين بهترين مقدمه برای مديريت است که الان وجود دارد و من فکر می‌کنم تا حدود زيادي همکاران عزيزمان اين قضيه را مراعات می‌کنند. برای آينده هم پيشنهاد می‌کنم شهرداری‌ها مسيری را براي انتخاب مديرانشان تدوين کنند. درست است شهردار جديد بايد افراد مورد اعتمادش را بر سر کار بگذارد، ولي اين افراد مورد اعتماد بايد از کانالی انتخاب شوند که تجربه‌اش را پيدا کرده‌ و علمش را داشته‌اند؛ نه اينکه آقا چون آموزگار، استاد يا پزشک خوبی است شهردار خوبی است. افرادی که مي‌خواهند به مديريت‌های مختلف گمارده شوند، بايد پيش‌زمينه‌هايی را داشته باشند و از دلِ کلاس‌هايی تجربه كسب كرده و دانش آموخته باشد. همچنين علاوه‌بر تحصيلات دانشگاهی دوره‌ای را براي شهرداری طی کنند و اين دوره بايد براي آحاد پرسنل هم باشد. متأسفانه اصلاً چنين چيزی را رعايت نمي‌کنيم.